کلمه جو
صفحه اصلی

hq

انگلیسی به فارسی

HQ


انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "headquarters."

• main command center, central command, center of operations
hq is an abbreviation for `headquarters'.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] کیفیت بالا - high quality

جملات نمونه

1. The company built a new HQ to centralize their administration.
[ترجمه ترگمان]شرکت مرکزی برای متمرکز کردن حکومت خود ساخته بود
[ترجمه گوگل]این شرکت یک HQ جدید برای مدیریت اداره خود ایجاد کرد

2. Bob ordered brigade HQ to embark.
[ترجمه ترگمان]باب به ستاد فرماندهی دستور داد که سوار کشتی شود
[ترجمه گوگل]باب دستور داد HQ تیپ را برای راه اندازی

3. The wires trailed through other parts of the HQ into a next door building.
[ترجمه ترگمان]سیم ها از قسمت های دیگر دفتر مرکزی وارد ساختمان بعدی شدند
[ترجمه گوگل]سیمها از طریق قسمتهای دیگر HQ به یک ساختمان در کنار درب حرکت کردند

4. We've just received instructions from HQ.
[ترجمه ترگمان]همین الان دستورها رو از دفتر مرکزی دریافت کردیم
[ترجمه گوگل]ما فقط از HQ دستورالعمل دریافت کردیم

5. A flag was flying on the new military HQ.
[ترجمه ترگمان] یه پرچم روی دفتر مرکزی نظامی پرواز می کرد
[ترجمه گوگل]یک پرچم در ارتش نظامی جدید پرواز کرد

6. The policeman was speaking to HQ on his walkie-talkie.
[ترجمه ترگمان]پلیس داشت با HQ تماس می گرفت
[ترجمه گوگل]پلیس با سخنرانی خود در دفتر سخنرانی خود صحبت کرد

7. The company built a new HQ to centralise their administration.
[ترجمه ترگمان]شرکت مرکزی جدید برای اداره امور اداری خود ساخت
[ترجمه گوگل]این شرکت یک HQ جدید برای مدیریت اداره خود ایجاد کرد

8. See you back at HQ.
[ترجمه ترگمان] تو دفتر مرکزی میبینمت
[ترجمه گوگل]شما را در HQ می بینم

9. Osean G HQ, requesting artillery support to the landing point!
[ترجمه ترگمان]مقر فرماندهی ستاد فرماندهی ستاد فرماندهی ستاد فرماندهی ستاد فرماندهی ناتو، درخواست پشتیبانی توپخانه از نقطه فرود را دارد
[ترجمه گوگل]Osean G HQ، درخواست پشتیبانی توپخانه به نقطه فرود!

10. Messier moved Vivendi's Paris HQ to plush new offices overlooking the Arc de Triomphe, Champs Elysees and Eiffel Tower.
[ترجمه ترگمان]مسیه دفاتر پاریس Vivendi را به دفاتر جدید مجلل مشرف به ژاندارک، Triomphe، و برج ایفل جابجا کرد
[ترجمه گوگل]مسیه ویوندی را در پاریس مستقر کرد تا به دفاتر جدیدی از جمله Arc de Triomphe، Champs Elysees و برج ایفل بپردازد

11. Structural characteristics of Model HQ 378 shot blasting machine have been introduced with developing prospect.
[ترجمه ترگمان]خصوصیات ساختاری of Model Model با استفاده از چشم انداز در حال توسعه معرفی شده است
[ترجمه گوگل]ویژگی های سازه ای دستگاه مدل HQ 378 شات همراه با توسعه چشم انداز معرفی شده است

12. Here at Gawker HQ, that means one thing: Christmas music!
[ترجمه ترگمان]اینجا در دفتر مرکزی، یعنی یک چیز: موسیقی کریسمس
[ترجمه گوگل]در اینجا در GQ HQ، این به این معنی یک چیز است: موسیقی کریسمس!

13. The Platoon HQ Stryker ESV, with only one crewman (a driver) will use its MG if a passenger is aboard to man it.
[ترجمه ترگمان]مرکز فرماندهی Platoon Stryker ESV تنها با یک خدمه (یک راننده)از MG اگر یک مسافر سوار بر سرنشین آن است، استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]ستون HQ Stryker ESV، با تنها یک خدمه (راننده) از MG خود استفاده خواهد کرد اگر یک مسافر در کنار آن قرار بگیرد

14. Millennium, Eureka, WL 525 HQ were good at heat tolerance and suited in the hot summer place.
[ترجمه ترگمان]Millennium، یافتم، WL ۵۲۵ مرکزی در تحمل گرما و مناسب در تابستان داغ مناسب بودند
[ترجمه گوگل]هزاره، Eureka، WL 525 HQ در تحمل گرما بسیار مناسب بود و در مکان گرم تابستان مناسب بود

پیشنهاد کاربران

مرکز فرماندهی

مرکز یا مقر فرماندهی ، بخش نظارت


کلمات دیگر: