کلمه جو
صفحه اصلی

phonetic


معنی : اوایی، صدا دار، مربوط به ترکیب اصوات، مصوت
معانی دیگر : وابسته به آوا شناسی، آوا شناختی، آوایی، صوتی، آوانگاشتی

انگلیسی به فارسی

(زبان‌شناسی) آوایی


(زبان‌شناسی) آواشناختی، (مربوط به) آواشناسی


(زبان‌شناسی) (مربوط به) آوانگاری، آوانگار


(زبان‌شناسی) (املا، خط) منطبق بر آواها، آوابنیاد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: phonetically (adv.)
(1) تعریف: of or relating to phonetics.

(2) تعریف: pertaining to the representation of speech sounds with symbols.

- a phonetic alphabet
[ترجمه ترگمان] الفبای آوایی
[ترجمه گوگل] الفبای آوایی

(3) تعریف: of, relating to, or characteristic of the speech sounds of human language.

• pertaining to the phonetic system of a particular language; of phonetics, of the study of speech sounds (linguistics)
phonetics is the study of speech sounds; a technical term.
phonetic means relating to the sound of a word or to the sounds that are used in languages; a technical term.
a phonetic system of spelling is one in which a sound is represented by one written symbol and each written symbol represents only one sound; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[دندانپزشکی] آوایی، صدادار، مصوت، مربوط به ترکیب اصوات،
[ریاضیات] صوتی

مترادف و متضاد

اوایی (صفت)
vocative, phonetic, vocalic

صدا دار (صفت)
phonic, vowel, sonorous, sonant, phonetic, vocalic

مربوط به ترکیب اصوات (صفت)
phonetic

مصوت (صفت)
phonetic

جملات نمونه

1. A list of phonetic symbols is given in the front of the dictionary.
[ترجمه ترگمان]لیستی از علائم phonetic در جلوی فرهنگ لغت داده شده است
[ترجمه گوگل]لیستی از نمادهای آوایی در مقابل فرهنگ لغت داده شده است

2. Our department has engaged a foreign teacher as phonetic adviser.
[ترجمه ترگمان]اداره ما یک معلم خارجی را به عنوان مشاور phonetic استخدام کرده است
[ترجمه گوگل]بخش ما یک معلم خارجی را به عنوان مشاور فونتیک مشغول کرده است

3. This dictionary gives phonetic transcriptions of all headwords.
[ترجمه ترگمان]این فرهنگ لغت ترکیبی از همه headwords را به ما می دهد
[ترجمه گوگل]این فرهنگ لغت رونوشت های آوایی از همه headwords می دهد

4. This is a phonetic transcription of the conversations that were recorded on tape.
[ترجمه ترگمان]این یک transcription phonetic از مکالماتی است که بر روی نوار ضبط شده است
[ترجمه گوگل]این یک رونوشت آوایی از مکالمات است که بر روی نوار ضبط شده است

5. Pronunciation is shown by a system of phonetic transcription.
[ترجمه ترگمان]تلفظ با یک سیستم of phonetic نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]تلفظ توسط یک سیستم رونویسی آوایی نشان داده شده است

6. Spanish spelling is phonetic, unlike English spelling.
[ترجمه ترگمان]هجی کردن زبان اسپانیایی، برخلاف املا انگلیسی، آوایی است
[ترجمه گوگل]املای اسپانیایی، بر خلاف املای انگلیسی، آوایی است

7. On the phonetic level it can only suggest an approximate pronunciation of the character to which it is attached. . . .
[ترجمه ترگمان]در سطح آوایی، تنها می تواند تلفظ تقریبی شخصیت مرتبط با آن را پیشنهاد کند
[ترجمه گوگل]در سطح آوایی، آن را تنها می تواند یک تلفظ تقریبی شخصیت که آن را متصل است را نشان می دهد

8. The phonetic information is manually input using a special keyboard having 21 keys.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات آوایی، ورودی دستی با استفاده از یک صفحه کلید ویژه است که دارای ۲۱ کلید است
[ترجمه گوگل]اطلاعات آوایی به صورت دستی با استفاده از یک صفحه کلید خاص دارای 21 کلید است

9. The Roman script was phonetic and the book consisted of a series of dialogues, building up with phrases rather than individual words.
[ترجمه ترگمان]فیلمنامه رومی phonetic بود و این کتاب شامل یک سری مکالمات بود، با عبارات به جای کلمات فردی
[ترجمه گوگل]اسم رومی فونتیک بود و کتاب شامل یک سری از گفتگوها بود، و نه عبارات به جای کلمات فردی

10. Their conversation had one interesting phonetic feature.
[ترجمه ترگمان]گفت و گوی آن ها یک ویژگی phonetic جالب را داشت
[ترجمه گوگل]گفتگو آنها یک ویژگی آوایی جالب داشت

11. It is also possible that the semantic and phonetic clues are in fact operated on not sequentially but simultaneously.
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است که نشانه های معنایی و آوایی در حقیقت به طور مداوم اما به طور همزمان عمل کنند
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است که سرنخ معنایی و آوایی در واقع نه به ترتیب، بلکه به صورت همزمان اجرا شود

12. Sometimes the pronunciation of the phonetic element has no point of correspondence with the actual pronunciation of the whole character.
[ترجمه ترگمان]گاهی تلفظ این عنصر آوایی، نقطه انطباق با تلفظ واقعی کل شخصیت ندارد
[ترجمه گوگل]گاهی تلفظ عنصر آوایی هیچ نقطه ای از مکاتبات با تلفظ واقعی کل شخصیت ندارد

13. The program is built upon phonetic methods.
[ترجمه ترگمان]این برنامه براساس روش های phonetic ساخته شده است
[ترجمه گوگل]این برنامه بر اساس روش های آوایی ساخته شده است

14. The phonetic sequences involved in either onomatopoeia or sound symbolism are clearly not to be considered semantic constituents.
[ترجمه ترگمان]دنباله های آوایی درگیر در either یا symbolism صوتی به وضوح اجزای معنایی محسوب نمی شوند
[ترجمه گوگل]توالی آوایی که در آن یا هستی شناسی یا نماد صدا وجود دارد، به وضوح به عنوان جزء معنایی محسوب نمی شود

15. Firstly there are what are usually termed onomatopoeic phonetic sequences: with these it is often difficult to define their exact limits.
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، چیزی وجود دارد که معمولا onomatopoeic phonetic نامیده می شوند: با این موارد اغلب تعیین حدود دقیق آن ها دشوار است
[ترجمه گوگل]اولا آنچه که اغلب توالی های آوایی آواز خوانی با آن ها نامیده می شود، معمولا محدودیت دقیق آنها را مشخص می کند

پیشنهاد کاربران

آوایی

# a phonetic symbol
# the International Phonetic Alphabet

phonetic ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: آواشناختی
تعریف: مربوط به آواشناسی

اوا شناسی
صدا شناسی


کلمات دیگر: