تابلوی کنترل، صفحه کنترل
control panel
تابلوی کنترل، صفحه کنترل
انگلیسی به فارسی
تابلوی کنترل، صفحه کنترل
صفحه کنترل، تابلوی کنترل
انگلیسی به انگلیسی
• panel where a user can change the system configurations, program in windows which allows a user to define configurations
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] صفحه ی کنترل - برنامه ای که به شما امکان می دهد تا ویژگیهای مشخصی از محیط کامپیوتر خود، مانند صدای بلندگو، پیگیری ماوس، نرخ چشمک زنی مکان نما را تنظیم کنید . در واقع، این برنامه امکاناتی را برا شخصی سازی محیط کامپیوتر ارائه می دهد . برنامه ی control panel در کامپیوترهای مک اینتاش در منوی Apple یا Main progrun Group ویندوز وجود دارد. - تابلوی کنترل ؛ صفحه کنترل؛ قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترل های دستی است
[دندانپزشکی] درگاه تنظیمات،
[نساجی] تابلو کنترل
[ریاضیات] تابلوی فرمان، صفحه ی تنظیم مدار های کنترل، تابلوی کنترل
[دندانپزشکی] درگاه تنظیمات،
[نساجی] تابلو کنترل
[ریاضیات] تابلوی فرمان، صفحه ی تنظیم مدار های کنترل، تابلوی کنترل
مترادف و متضاد
instrument panel
Synonyms: console, control board, panel
جملات نمونه
1. Go to Control Panel and double-click on Sounds for a list of sounds.
[ترجمه ترگمان]به بخش کنترل بروید و بر روی صداها برای یک لیست از صداها دوبار کلیک کنید
[ترجمه گوگل]به کنترل پنل بروید و برای لیستی از صداها روی Sounds دوبار کلیک کنید
[ترجمه گوگل]به کنترل پنل بروید و برای لیستی از صداها روی Sounds دوبار کلیک کنید
2. The unusual control panel on the walls caught our attention.
[ترجمه ترگمان]پانل کنترل غیر معمول روی دیوارها توجه ما را جلب کرد
[ترجمه گوگل]پانل کنترل غیر معمول روی دیوار توجه ما را جلب کرد
[ترجمه گوگل]پانل کنترل غیر معمول روی دیوار توجه ما را جلب کرد
3. The control panel uses all the newest technology and is considered state-of-the-art.
[ترجمه ترگمان]پنل کنترل از جدیدترین تکنولوژی استفاده می کند و به عنوان پیشرفته ترین تکنولوژی در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]پانل کنترل از جدیدترین تکنولوژی استفاده می کند و از لحاظ پیشرفته تلقی می شود
[ترجمه گوگل]پانل کنترل از جدیدترین تکنولوژی استفاده می کند و از لحاظ پیشرفته تلقی می شود
4. A red light flashed on the control panel.
[ترجمه ترگمان]نور قرمز روی صفحه کنترل برق زد
[ترجمه گوگل]یک چراغ قرمز روی پانل کنترل ظاهر شد
[ترجمه گوگل]یک چراغ قرمز روی پانل کنترل ظاهر شد
5. His feet were resting comfortably on the ship's control panel.
[ترجمه ترگمان]او به راحتی روی صفحه کنترل کشتی استراحت می کرد
[ترجمه گوگل]پاهای خود را به راحتی در کنترل پنل کشتی استراحت
[ترجمه گوگل]پاهای خود را به راحتی در کنترل پنل کشتی استراحت
6. Inside, the dashboard was more like an aircraft control panel.
[ترجمه ترگمان]در داخل، داشبورد بیشتر شبیه یک قسمت کنترل هواپیما بود
[ترجمه گوگل]در داخل، داشبورد بیشتر شبیه کنترل پنل هواپیما بود
[ترجمه گوگل]در داخل، داشبورد بیشتر شبیه کنترل پنل هواپیما بود
7. Dials twitch in the control panel at the sound of it.
[ترجمه ترگمان]در صفحه کنترل صدای آن به گوش می رسد
[ترجمه گوگل]زنگ های شماره گیری در پانل کنترل در صدای آن
[ترجمه گوگل]زنگ های شماره گیری در پانل کنترل در صدای آن
8. That big control panel with all the handles and cranks.
[ترجمه ترگمان]آن پانل کنترل بزرگ با همه دسته ها و cranks
[ترجمه گوگل]این کنترل پانل بزرگ با تمام دسته و میل لنگ
[ترجمه گوگل]این کنترل پانل بزرگ با تمام دسته و میل لنگ
9. He moved over to the door control panel, which now glowed red for locked.
[ترجمه ترگمان]او به سمت تابلوی کنترل در رفت، که حالا برای قفل شدن قرمز شده بود
[ترجمه گوگل]او به پانل کنترل درب رفت، که در حال حاضر قرمز را برای قفل روشن کرد
[ترجمه گوگل]او به پانل کنترل درب رفت، که در حال حاضر قرمز را برای قفل روشن کرد
10. All the graphics on the control panel are simple and easily seen, and all the controls have easy-to-understand precision markings.
[ترجمه ترگمان]تمام گرافیکی که روی صفحه کنترل دارند ساده هستند و به راحتی دیده می شوند و تمام کنترل ها به راحتی علایم دقت را درک می کنند
[ترجمه گوگل]تمام گرافیک ها در کنترل پنل ساده و راحت دیده می شوند و تمام کنترل ها دارای برچسب های دقت بسیار آسان برای درک هستند
[ترجمه گوگل]تمام گرافیک ها در کنترل پنل ساده و راحت دیده می شوند و تمام کنترل ها دارای برچسب های دقت بسیار آسان برای درک هستند
11. This displays the fault digitally on the control panel.
[ترجمه ترگمان]این به صورت دیجیتالی در صفحه کنترل نمایش داده می شود
[ترجمه گوگل]این خطا دیجیتال را بر روی صفحه کنترل نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این خطا دیجیتال را بر روی صفحه کنترل نشان می دهد
12. A pilot light on the tank's control panel conveniently lets you know when the iron is running out of steam.
[ترجمه ترگمان]یک چراغ هدایت خلبان روی صفحه کنترل تانک به راحتی به شما اجازه می دهد که بدانید وقتی آهن از بخار خارج می شود
[ترجمه گوگل]یک چراغ خلبان در صفحه کنترل مخزن به راحتی به شما اجازه می دهد تا بدانید که آهن از بخار خارج می شود
[ترجمه گوگل]یک چراغ خلبان در صفحه کنترل مخزن به راحتی به شما اجازه می دهد تا بدانید که آهن از بخار خارج می شود
13. Perhaps . . . She slid over to the control panel.
[ترجمه ترگمان]شاید به صفحه کنترل رفته باشه
[ترجمه گوگل]شاید او به کنترل پنل رفت
[ترجمه گوگل]شاید او به کنترل پنل رفت
14. These are linked up to a central control panel which monitors the entire system.
[ترجمه ترگمان]این ها به یک پانل کنترل مرکزی متصل می شوند که کل سیستم را کنترل می کند
[ترجمه گوگل]این ها به یک پانل کنترل مرکزی وصل می شوند که کل سیستم را نظارت می کند
[ترجمه گوگل]این ها به یک پانل کنترل مرکزی وصل می شوند که کل سیستم را نظارت می کند
پیشنهاد کاربران
جعبه کنترل
control panel ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: فرمانگاه
تعریف: برنامه یا صفحهای برای تغییر تنظیمات سامانۀ عامل یا رایانه
واژه مصوب: فرمانگاه
تعریف: برنامه یا صفحهای برای تغییر تنظیمات سامانۀ عامل یا رایانه
کلمات دیگر: