کلمه جو
صفحه اصلی

central nervous system


دستگاه مرکزی سلسله ی اعصاب

انگلیسی به انگلیسی

• system of the body that includes the brain, spinal chord, nerves and ganglions

دیکشنری تخصصی

[روانپزشکی] سلسله اعصاب مرکزی. قسمتی از سلسله اعصاب که تشکیل یافته است از مغز، نخاع و زائده های عصبی مربوط به آن ها.

جملات نمونه

1. Messages from the brain are carried by the central nervous system.
[ترجمه ترگمان]پیام های مربوط به مغز توسط سیستم عصبی مرکزی حمل می شوند
[ترجمه گوگل]پیام های مغز توسط سیستم عصبی مرکزی انجام می شود

2. The drug acts on the central nervous system.
[ترجمه ترگمان]این دارو بر روی سیستم عصبی مرکزی اعمال می شود
[ترجمه گوگل]این دارو در سیستم عصبی مرکزی عمل می کند

3. This works through the mediation of the central nervous system.
[ترجمه ترگمان]این کار از طریق میانجی گری سیستم عصبی مرکزی انجام می شود
[ترجمه گوگل]این کار از طریق میانجیگری سیستم عصبی مرکزی انجام می شود

4. The central nervous system is divisible into the brain or cerebral ganglion, the suboesophageal ganglion and the ventral nerve-cord.
[ترجمه ترگمان]دستگاه عصبی مرکزی به غده مغزی یا غده مغزی، غده عصبی suboesophageal و طناب عصبی شکمی تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]سیستم عصبی مرکزی به مغز یا گانگلیون مغزی، گانگلیون سوپاپ و مجرای عصب شکمی تقسیم می شود

5. Because alcohol is a central nervous system depressant, many people are under the impression that it improves sleep.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که الکل یک سیستم عصبی مرکزی است، بسیاری از مردم تحت تاثیر این تصور قرار دارند که خواب را بهبود می بخشد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که الکل یک افسردگی سیستم عصبی مرکزی است، بسیاری از افراد در معرض این هستند که خواب را بهبود می بخشد

6. Rarely, the central nervous system may be involved.
[ترجمه ترگمان]به ندرت ممکن است سیستم عصبی مرکزی دخیل باشد
[ترجمه گوگل]به ندرت، سیستم عصبی مرکزی ممکن است درگیر باشد

7. The central nervous system appears to be the pre-eminent instrument that has been designed for this function in the course of evolution.
[ترجمه ترگمان]سیستم عصبی مرکزی به نظر می رسد که یک ابزار از پیش برجسته باشد که برای این کارکرد در مسیر تکامل طراحی شده است
[ترجمه گوگل]سیستم عصبی مرکزی به نظر می رسد ابزار برجسته ای است که برای این تابع در طی تکامل طراحی شده است

8. First, since nicotine is a central nervous system stimulant, it produces almost the same effects on the body as caffeine.
[ترجمه ترگمان]اول، از آنجا که نیکوتین یک محرک سیستم عصبی مرکزی است، تقریبا همان اثرات را بر روی بدن به عنوان کافئین تولید می کند
[ترجمه گوگل]اول، از آنجا که نیکوتین یک محرک سیستم عصبی مرکزی است، آن را به عنوان کافئین تقریبا همان اثرات را بر روی بدن تولید می کند

9. The disease affects the central nervous system.
[ترجمه ترگمان]این بیماری بر سیستم عصبی مرکزی تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]این بیماری سیستم عصبی مرکزی را تحت تاثیر قرار می دهد

10. None of the patients had evidence of a central nervous system or an autonomic nervous system disorder.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از بیماران مدرک سیستم عصبی مرکزی یا اختلال سیستم عصبی خود مختار را نداشتند
[ترجمه گوگل]هیچکدام از بیماران دچار اختلال سیستم عصبی مرکزی یا سیستم عصبی سیستماتیک نشده بودند

11. The announcer explains that by attacking the central nervous system it paralyzes the vital organs.
[ترجمه ترگمان]گوینده توضیح می دهد که با حمله به سیستم عصبی مرکزی به اندام های حیاتی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]اعلام کننده توضیح می دهد که با حمله به سیستم عصبی مرکزی، ارگان های حیاتی را فلج می کند

12. In particular, the capacity of central nervous system centres to influence liver function has not been evaluated.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، ظرفیت مراکز سیستم عصبی مرکزی برای نفوذ بر عملکرد کبد مورد ارزیابی قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]به طور خاص، ظرفیت سیستم مرکز عصبی مرکزی برای تأثیر عملکرد کبد مورد بررسی قرار نگرفته است

13. He's taking a dangerous drug: it acts very fast on the central nervous system.
[ترجمه ترگمان]او مواد خطرناک را مصرف می کند: در سیستم عصبی مرکزی خیلی سریع عمل می کند
[ترجمه گوگل]او یک داروی خطرناک مصرف می کند که در سیستم عصبی مرکزی بسیار سریع عمل می کند

14. Doctors say the drug causes body temperatures to rise so high that the central nervous system shuts down.
[ترجمه ترگمان]پزشکان می گویند که مواد مخدر باعث افزایش دمای بدن تا بالا رفتن سیستم عصبی مرکزی می شود
[ترجمه گوگل]پزشکان می گویند که این مواد باعث افزایش دمای بدن می شود که سیستم عصبی مرکزی خاموش می شود

پیشنهاد کاربران

سلسه اعصاب مرکزی


central nervous system ( روان شناسی )
واژه مصوب: دستگاه عصبی مرکزی
تعریف: کل مجموعة یاخته های عصبی و آسه ها و بافت حمایت کننده ای که مغز و طناب نخاعی را به وجود می آورند


کلمات دیگر: