• teaching method based on the repeated pairing of separate stimuli in order to create an automatic response
classical conditioning
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[روانپزشکی] شرطی شدن کلاسیک. این روش تجربی با نام ایوان پاولف دانشمند روسی مربوط است. رفلکس یک واکنش ذاتی خاص است که با وقوع یک محرک خاص ظاهر می گردد. این ها را محرک و واکنش غیر شرطی می نامند.
جملات نمونه
1. Indeed, Pavlov believed that the study of classical conditioning was the only way to study the functions of the cerebral cortex.
[ترجمه ترگمان]در واقع، پاول اوف بر این باور است که مطالعه شرطی سازی کلاسیک تنها راه مطالعه عملکرد قشر مخ است
[ترجمه گوگل]در واقع، پافوف معتقد بود که مطالعه ی تهویه کلاسیک تنها راه مطالعه مفاهیم قشر مغزی بود
[ترجمه گوگل]در واقع، پافوف معتقد بود که مطالعه ی تهویه کلاسیک تنها راه مطالعه مفاهیم قشر مغزی بود
2. Classical conditioning principles suggest, what is indeed the case, that the bird will come to peck at the lit key.
[ترجمه ترگمان]اصول مشروط کلاسیک نشان می دهند که در واقع چه چیزی است، که پرنده از کلید روشن به آن ضربه خواهد زد
[ترجمه گوگل]اصول تهویه کلاسیک نشان می دهد که واقعا چه اتفاقی می افتد، پرنده می خواهد به کلید روشن و خاموش بپردازد
[ترجمه گوگل]اصول تهویه کلاسیک نشان می دهد که واقعا چه اتفاقی می افتد، پرنده می خواهد به کلید روشن و خاموش بپردازد
3. In the classical conditioning experiment, the two stimuli were presented simultaneously.
[ترجمه ترگمان]در آزمایش کلاسیک، دو محرک به طور همزمان ارایه شدند
[ترجمه گوگل]در آزمایش تهویه کلاسیک، دو محرک به طور همزمان ارائه شدند
[ترجمه گوگل]در آزمایش تهویه کلاسیک، دو محرک به طور همزمان ارائه شدند
4. Experiments have demonstrated the ability to reproduce classical conditioning phenomena and robot control simulations.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها توانایی تولید مجدد پدیده کلاسیک conditioning و شبیه سازی کنترل ربات را نشان داده اند
[ترجمه گوگل]آزمایش ها توانایی تکثیر پدیده های تهویه کلاسیک و شبیه سازی کنترل ربات را نشان داده اند
[ترجمه گوگل]آزمایش ها توانایی تکثیر پدیده های تهویه کلاسیک و شبیه سازی کنترل ربات را نشان داده اند
5. The assumptions about classical conditioning that are implied by this notion must be rather different from those embodied in the standard model.
[ترجمه ترگمان]فرضیات مربوط به conditioning کلاسیک که به وسیله این مفهوم به کار گرفته می شوند باید متفاوت از آن هایی باشد که در مدل استاندارد گنجانده شده اند
[ترجمه گوگل]فرضیه های مربوط به شرایط کلاسیک که توسط این مفهوم بیان می شود، باید متفاوت از آنچه در مدل استاندارد باشد
[ترجمه گوگل]فرضیه های مربوط به شرایط کلاسیک که توسط این مفهوم بیان می شود، باید متفاوت از آنچه در مدل استاندارد باشد
6. So, classical conditioning is more than a laboratory phenomena.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، conditioning کلاسیک بیشتر از یک پدیده آزمایشگاهی است
[ترجمه گوگل]بنابراین، تهویه کلاسیک بیش از یک پدیده آزمایشگاهی است
[ترجمه گوگل]بنابراین، تهویه کلاسیک بیش از یک پدیده آزمایشگاهی است
7. Through the simple tools of classical conditioning then, the shoe becomes a conditioned stimulus giving rise to the conditioned response of sexual pleasure.
[ترجمه ترگمان]از طریق ابزارهای ساده of کلاسیک، کفش به یک محرک شرطی شده تبدیل می شود که به واکنش شرطی لذت جنسی منجر می شود
[ترجمه گوگل]از طریق ابزارهای ساده تهویه کلاسیک، کفش به یک محرک شرطی تبدیل می شود که موجب پاسخ واضحی از لذت جنسی می گردد
[ترجمه گوگل]از طریق ابزارهای ساده تهویه کلاسیک، کفش به یک محرک شرطی تبدیل می شود که موجب پاسخ واضحی از لذت جنسی می گردد
8. Classical Conditioning Model with Spiking NeuronsA Classical Conditioning Model with Spiking Neurons ( CCM _ ( sn )) is proposed.
[ترجمه ترگمان]مدل Conditioning کلاسیک با مدل Conditioning کلاسیک Spiking با نورون های Spiking (CCM)پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]مدل کلاسیک تهویه با اسپیریک نورون مدل کلاسیک کلاسیک با عصب های اسپیکینگ (CCM _ (sn)) پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]مدل کلاسیک تهویه با اسپیریک نورون مدل کلاسیک کلاسیک با عصب های اسپیکینگ (CCM _ (sn)) پیشنهاد شده است
9. Classical conditioning occurs when two unassociated stimuli become associated through repetition.
[ترجمه ترگمان]conditioning کلاسیک زمانی اتفاق می افتد که دو محرک unassociated از طریق تکرار در ارتباط باشند
[ترجمه گوگل]تهویه کلاسیک زمانی اتفاق می افتد که دو محرک غیر مرتبط با تکرار همراه شوند
[ترجمه گوگل]تهویه کلاسیک زمانی اتفاق می افتد که دو محرک غیر مرتبط با تکرار همراه شوند
10. More speculatively, classical conditioning has been argued to be implicated in the formation of sexual desire, including fetishes.
[ترجمه ترگمان]تفکر بیش از اندازه، در شکل گیری تمایل جنسی، از جمله fetishes، مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]بیشتر گمانه زنی، تهویه کلاسیک استدلال شده است که در شکل گیری میل جنسی، از جمله فتیش، دخیل است
[ترجمه گوگل]بیشتر گمانه زنی، تهویه کلاسیک استدلال شده است که در شکل گیری میل جنسی، از جمله فتیش، دخیل است
11. It's that what happens in classical conditioning is preparation.
[ترجمه ترگمان]این همان چیزی است که در شرایط کلاسیک رخ می دهد آماده سازی است
[ترجمه گوگل]این چیزی است که در تهیه کلاسیک اتفاق می افتد آماده سازی است
[ترجمه گوگل]این چیزی است که در تهیه کلاسیک اتفاق می افتد آماده سازی است
12. This is very different from classical conditioning and one way to see how this is different is for classical conditioning you don't do anything.
[ترجمه ترگمان]این بسیار متفاوت از سیستم کلاسیک است و یک راه برای دیدن این که این چقدر متفاوت است برای conditioning کلاسیک است که هیچ کاری انجام نمی دهید
[ترجمه گوگل]این بسیار متفاوت از تهویه کلاسیک است و یک راه برای دیدن این که چگونه این متفاوت است برای تهیه کلاسیک انجام کاری نیست
[ترجمه گوگل]این بسیار متفاوت از تهویه کلاسیک است و یک راه برای دیدن این که چگونه این متفاوت است برای تهیه کلاسیک انجام کاری نیست
13. The second sort of learning is known as classical conditioning.
[ترجمه ترگمان]نوع دوم آموزش به عنوان conditioning کلاسیک شناخته می شود
[ترجمه گوگل]نوع دوم یادگیری به عنوان تهویه کلاسیک شناخته شده است
[ترجمه گوگل]نوع دوم یادگیری به عنوان تهویه کلاسیک شناخته شده است
14. So, what do we think about classical conditioning?
[ترجمه ترگمان]خوب، ما در مورد شرطی سازی کلاسیک چه فکر می کنیم؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما درباره تهویه کلاسیک فکر میکنیم؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما درباره تهویه کلاسیک فکر میکنیم؟
پیشنهاد کاربران
شرطی سازی کلاسیک ( روانشناسی )
classical conditioning ( روانشناسی )
واژه مصوب: شرطی سازی کلاسیک
تعریف: نوعی الگوی یادگیری که در آن محرک خنثی یا شرطی را با محرکی غیرشرطی جفت می کنند و پاسخی شرطی را سبب می شوند|||متـ . شرطی سازی پاولفی Pavlovian conditioning 1||| شرطی سازی پاسخ respondent conditioning 1
واژه مصوب: شرطی سازی کلاسیک
تعریف: نوعی الگوی یادگیری که در آن محرک خنثی یا شرطی را با محرکی غیرشرطی جفت می کنند و پاسخی شرطی را سبب می شوند|||متـ . شرطی سازی پاولفی Pavlovian conditioning 1||| شرطی سازی پاسخ respondent conditioning 1
کلمات دیگر: