کلمه جو
صفحه اصلی

flexion


معنی : خمیدگی، انحناء، خم سازی
معانی دیگر : رجوع شود به: flection، flection : خمیدگی

انگلیسی به فارسی

( flection =) خمیدگی، انحنا


فلکسون، خمیدگی، انحناء، خم سازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of contracting the flexor muscles, or the condition of having these muscles contracted; flexing; bending.
متضاد: extension

• act of bending; curvature; curve, bend; bent state; bent state of a limb or joint; inflection (grammar)

دیکشنری تخصصی

[دندانپزشکی] خمیدگی، انحنا،
[زمین شناسی] خمیدگی، انحنا
[نساجی] خمش
[ریاضیات] خمیدگی، انحناء

مترادف و متضاد

خمیدگی (اسم)
incline, bend, slouch, bent, curve, flexure, batter, curvature, hogging, flexion, stoop, crankle, tortuosity, droop, circumflexion, inflection, crookedness, inflexion, flection, nutation

انحناء (اسم)
deflection, wind, flexure, curvature, flexion, tortuosity, inflection, inflexion, deflexion, flection, incurvation

خم سازی (اسم)
deflection, flexion, inflection, inflexion, deflexion, flection

جملات نمونه

1. The lanced foot has a grossly exaggerated flexion reflex for days.
[ترجمه ترگمان]پای lanced چند روز به شدت اغراق آمیز است
[ترجمه گوگل]پا پایه دارای یک رفلکس انعکاسی بطور غالبا اغراق آمیز برای چند روز است

2. Plain radiographs of the cervical spine in flexion and extension will allow recognition of atlantoaxial subluxation and subaxial subluxation.
[ترجمه ترگمان]رادیو گرافی ساده ستون فقرات در flexion و تمدید اجازه به رسمیت شناختن atlantoaxial subluxation و subaxial subluxation را می دهد
[ترجمه گوگل]رادیوگرافی ساده از ستون فقرات گردن رحم در فرورفتگی و فرورفتگی اجازه می دهد تا تشخیص سلولفوریتی سلول های عصبی و سوفوکساسیون زیرشایی باشد

3. Supports lumbar vertebrae and decreases flexion of vertebrae.
[ترجمه ترگمان]مهره های کمری را پشتیبانی می کنند و flexion مهره را کاهش می دهند
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از مهره های کمری و کاهش انقباض مهره ها

4. Of 127 patients, 37 cases were with flexion compression fracture, 81 cases burst fracture, flexion distraction fracture in 9 cases.
[ترجمه ترگمان]از ۱۲۷ بیمار، ۳۷ مورد با شکست flexion compression، ۸۱ پرونده شکست، شکستگی flexion در ۹ پرونده شکست خورد
[ترجمه گوگل]از 127 بیمار، 37 مورد با شکستگی فشرده سازی فلجشن، 81 مورد شکستگی شکستگی، شکستگی فلکسور منگنز در 9 مورد بود

5. Conclusion: The flexion contracture of juxta interphalangeal joint will be treated completely by this method.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: روش flexion contracture of juxta joint به طور کامل با این روش درمان خواهد شد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: انقباض فلکسونی مفصل بین فالانژال ساکتا با این روش به طور کامل درمان می شود

6. Postoperative algesia on the leg and foot, active flexion and extension of the malleolus, toe and phalanxes, and the lateral stress test of the knee were observed.
[ترجمه ترگمان]postoperative algesia روی پای و پا، flexion فعال و امتداد of، شست و phalanxes و تست فشار جانبی زانو مشاهده شد
[ترجمه گوگل]آلژینیا پس از جراحی بر روی پا و پا، فلج شدن فعال و گسترش مالوئولوس، پا و فالانکس ها و آزمون استرس جانبی زانو مشاهده شد

7. If a local anaesthetic is rubbed into the skin before the injury, the flexion reflex does not develop its prolonged exaggeration.
[ترجمه ترگمان]اگر یک داروی بی هوشی محلی قبل از آسیب به پوست مالیده شود، واکنش flexion، اغراق طولانی خود را گسترش نمی دهد
[ترجمه گوگل]اگر یک بیهوشی موضعی قبل از آسیب به پوست برداشته شود، رفلکس فلکسنیک طولانی شدن آن را افزایش نمی دهد

8. In the advanced case, the upper limb is carried in a characteristic posture of flexion, adduction, and pronation.
[ترجمه ترگمان]در حالت پیشرفته، عضو بالایی به حالت مشخصه of، adduction و pronation حمل می شود
[ترجمه گوگل]در مورد پیشرفته، اندام فوقانی در موقعیت مشخصی از فلکسون، adduction و pronation حمل می شود

9. Lateral bending plus axial rotation yielded the highest increase in fiber strains, followed by axial rotation plus flexion or axial rotation plus extension.
[ترجمه ترگمان]خمش جانبی به علاوه چرخش محوری بالاترین افزایش در رشته های فیبر را در پی دارد و پس از آن چرخش محوری به علاوه چرخش محوری و یا چرخش محوری افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]خمش جانبی به علاوه چرخش محوری، بالاترین افزایش در سویه های فیبر را به دنبال داشت، به دنبال چرخش محوری به علاوه فلکسن یا چرخش محوری به علاوه فرمت

10. With the changing of muscular force, the movements such as flexion, extension, lateroversion and rotation were imitated, and the stress was calculated under different loads, respectively.
[ترجمه ترگمان]با تغییر نیروی عضلانی، حرکات مانند flexion، امتداد، lateroversion و چرخش تقلید شد و فشار تحت باره ای مختلف محاسبه شد
[ترجمه گوگل]با تغییر نیروی عضلانی، حرکات فلکسون، پسوند، بعد از چرخش و چرخش تقلید شد و تنش در زیر بارهای مختلف محاسبه شد

11. ObjectiveTo measure cortical areas involved ankle dorsiflexion and planter flexion.
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo نواحی قشری involved ankle و planter flexion را اندازه گیری می کنند
[ترجمه گوگل]هدف از سنجش حوزه های کرتکتیو، مقابله با مفصل مچ پا و سایش فلزی است

12. The stability with wire fixation was greater and equal to in flexion and in extension, lateral bending and axial rotation respectively.
[ترجمه ترگمان]پایداری سیم به ترتیب بیشتر و برابر با flexion و در امتداد خمش جانبی و چرخش محوری بود
[ترجمه گوگل]پایداری با اتصال سیم بیشتر و برابر است با فلکسون و در جهت گسترش، خمش جانبی و چرخش محوری

13. Note position of sexual intercourse to avoid riding position and flexion to prevent too deep into the male genitalia.
[ترجمه ترگمان]به موقعیت رابطه جنسی دوری کنید تا از موقعیت سواری اجتناب کنید و برای جلوگیری از آن بیش از حد به اندام های جنسی مردان جلوگیری کنید
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید موقعیت مقاربت جنسی برای جلوگیری از موقعیت سوار و انعطاف پذیری برای جلوگیری از بیش از حد عمیق به ژنیتال های مردانه

14. Extensor spasticities of lower-limb was induced by later supination to siting(54%), supination to sitting(49%), resistance flexion of unaffected knee(44%).
[ترجمه ترگمان]Extensor spasticities از عضو پایین تر تحت تاثیر قرار گرفت تا نشست (۵۴ %)، supination به نشستن (۴۹ درصد)، مقاومت در برابر flexion زانو (۴۴ درصد)
[ترجمه گوگل]اسپاستیسیته Extensor از اندام تحتانی توسط سوپینیت بعدی به محل قرار گیری (54٪)، سوسپانسیون به نشستن (49٪)، فلج شدن مقاومت زانو بدون تاثیر (44٪) القا شده است

15. Results. Circumferential fusions exhibited significantly steeper motion gradients at the proximal adjacent level compared with TDR during flexion.
[ترجمه ترگمان]نتایج circumferential fusions شیب های حرکت steeper را در سطح مجاور مجاور در مقایسه با TDR در طول flexion نشان داد
[ترجمه گوگل]نتایج تقسیمات قاعده در مقایسه با TDR در طول فلکسن، به طور قابل توجهی شیب حرکتی در سطح مجاور پروگزیمال را نشان دادند

پیشنهاد کاربران

flexion ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: خمش
تعریف: عمل خم کردن یا وضعیتی که در آن یک اندام خمیده است


کلمات دیگر: