1. My little brother was taken to the infirmary.
[ترجمه ترگمان] برادر کوچیکم به درمانگاه برده شده
[ترجمه گوگل]برادر کوچک من به بیمارستان منتقل شد
2. Mrs Hardie had been taken to the infirmary in an ambulance.
[ترجمه ترگمان]خانم Hardie در یک آمبولانس به درمانگاه برده شده بود
[ترجمه گوگل]خانم هاردی در آمبولانس به بیمارستان منتقل شد
3. As of mid-April, he remained in the infirmary.
[ترجمه ترگمان]در اواسط ماه آوریل، او در درمانگاه ماند
[ترجمه گوگل]تا اواسط آوریل، او در بیمارستانی باقی ماند
4. Others perform duties in the kitchens, the infirmary or the laundry rooms.
[ترجمه ترگمان]بقیه وظایف آشپزخانه، درمانگاه یا اتاق لباس شویی را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]دیگران وظایف را در آشپزخانه، بیمارستان یا اتاق های لباسشویی انجام می دهند
5. The infirmary was quiet like the chapel and had a strange smell.
[ترجمه ترگمان]درمانگاه مثل کلیسا ساکت بود و بوی عجیبی می داد
[ترجمه گوگل]بیمارستان بسیار شبیه به کلیسا بود و بوی عجیب و غریب داشت
6. Doctors at Leicester Royal Infirmary are to assess the benefits of giving magnesium to heart attack victims immediately after an attack.
[ترجمه ترگمان]پزشکان در بیمارستان بیمارستان لس تر رویال (لس تر رویال)برای ارزیابی مزایای دادن فوری به قربانیان حمله قلبی بلافاصله پس از یک حمله قرار دارند
[ترجمه گوگل]پزشکان در درمانگاه سلطنتی سلطنتی لوستر باید بلافاصله پس از حمله به منیزیم به قربانیان حمله قلبی ارزیابی کنند
7. He had discharged one of them from the infirmary in no worse condition than when he had arrived.
[ترجمه ترگمان]او یکی از آن ها را از درمانگاه اخراج کرده بود
[ترجمه گوگل]او یکی از آنها را از بیمارستان در هیچ شرایط بدتر از زمانی که وارد شده بود رها کرده بود
8. He became a senior surgeon to the Royal Infirmary of Edinburgh in 187
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۸۷ به یک جراح ارشد بیمارستان سلطنتی ادنبورگ تبدیل شد
[ترجمه گوگل]او در سال 187 به جراح ارتش سلطنت ادینبورگ تبدیل شد
9. In 1879 the Workhouse Infirmary Nursing Association was founded to train and supply nurses, and she became secretary.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۷۹ انجمن پرستاری \"پرستاری\" تاسیس شد تا پرستاران و پرستاران را آموزش دهد، و او منشی شد
[ترجمه گوگل]در سال 1879 انجمن پرستاری بیمارستان اصفهان به منظور آموزش و پرورش پرستاران تاسیس شد و او به عنوان وزیر امور خارجه شد
10. Mrs Fanshawe had regained consciousness in Stowerton Royal Infirmary after her six-week-long coma.
[ترجمه ترگمان]خانم Fanshawe پس از شش هفته کما در بیمارستان سلطنتی Stowerton به هوش آمد
[ترجمه گوگل]خانم Fanshawe بعد از شش هفته کماش در آثار هنری Stowerton Royal اهمیت یافته است
11. William Warden was appointed porter to the infirmary; the regulations stated that he was to have bread and cheese for breakfast.
[ترجمه ترگمان]سر مددکار، دربان را به درمانگاه منصوب کرد، قانون بیان کرد که برای صبحانه نان و پنیر دارد
[ترجمه گوگل]ویلیام وارنر دستگیر شد به بیمارستان؛ مقررات اعلام کرد که وی برای ناهار و پنیر برای صبحانه است
12. When he left the infirmary he was due to spend two weeks in solitary.
[ترجمه ترگمان]وقتی درمانگاه را ترک کرد مجبور شد دو هفته را در تنهایی بگذراند
[ترجمه گوگل]هنگامی که او بیمارستان را ترک کرد، او به دلیل صرف دو هفته در انفرادی بود
13. It is now suggested that the proposed Royal Infirmary hospital trust offers the best means of taking the plan forward.
[ترجمه ترگمان]اکنون پیشنهاد شده است که اعتماد بیمارستان سلطنتی پیشنهاد شده بهترین وسیله برای انجام این طرح را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]اکنون پیشنهاد شده است که اعتماد بیمارستان بیمارستان سلطنتی ارائه شده بهترین راه برای پیشبرد برنامه را ارائه می دهد
14. He was taken in a coma to the intensive care unit of Glasgow Royal Infirmary.
[ترجمه ترگمان]او به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان رویال گلاسکو برده شد
[ترجمه گوگل]او در یک کما به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان سرپایی گلاسکو برده شد