1. Heavy cigarette smoking often causes emphysema.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن سیگار اغلب باعث emphysema می شود
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن سیگار اغلب موجب ایجاد آمیزش می شود
2. The patient with emphysema is hacking all day.
[ترجمه رضا نی] بیمار مبتلا به آمفیزم تمام روز سرفه می کند
[ترجمه ترگمان]بیمار با emphysema در تمام روز هک می شود
[ترجمه گوگل]بیمار مبتلا به آمفیزم هک تمام روز است
3. It causes heart disease, lung cancer, bronchitis and emphysema.
[ترجمه ترگمان]این بیماری موجب بیماری قلبی، سرطان ریه، برونشیت و emphysema می شود
[ترجمه گوگل]این باعث بیماری قلبی، سرطان ریه، برونشیت و آمفیزم می شود
4. Emphysema and valvular heart disease have left him debilitated and physically dependent.
[ترجمه ترگمان]بیماری قلبی emphysema و valvular او را ضعیف و وابسته به فیزیکی رها کرده است
[ترجمه گوگل]Emphysema و بیماری قلبی دریچه او را از دست داده و از لحاظ جسمی وابسته است
5. Years ago, he had lost one lung to emphysema.
[ترجمه ترگمان]سال ها پیش، او یک ریه را به خاطر emphysema از دست داده بود
[ترجمه گوگل]چند سال پیش، او یک ریه را به آمفیزم از دست داده بود
6. The winter of 1958 again induced his emphysema; it was foggy, and he could not breathe without effort.
[ترجمه ترگمان]زمستان سال ۱۹۵۸ again به آن مبتلا شده بود؛ هوا مه آلود بود و نمی توانست بدون تلاش نفس بکشد
[ترجمه گوگل]زمستان سال 1958 دوباره باعث ایجاد آمفیزم شد آن مه بود و نمی توانست بدون تلاش نفس بکشد
7. CONCLUSIONS: Emphysema on CT scan and airflow obstruction on spirometry are related to lung cancer in a high-risk population.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: emphysema در سی تی اسکن و انسداد جریان هوا در spirometry مربوط به سرطان ریه در یک جمعیت با ریسک بالا است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: Emphysema در CT اسکن و انسداد جریان هوا در اسپیرومتری مربوط به سرطان ریه در یک جمعیت پر خطر است
8. And now my father has emphysema.
[ترجمه ترگمان] و حالا پدرم آسم داره
[ترجمه گوگل]و در حال حاضر پدرم امفسیام است
9. The main pathologies are meconium aspiration pneumonia, emphysema and the visceras congesting.
[ترجمه ترگمان]آسیب های اصلی عبارتند از: meconium، pneumonia و the congesting
[ترجمه گوگل]پاتولوژی های اصلی عبارتند از پنومونی آسپیراسیون مکونیوم، آمفیزم و ویسکراس های فشرده
10. What effect does emphysema have on the surface area of the lungs?
[ترجمه ترگمان]emphysema در سطح سطح ریه ها چه تاثیری دارد؟
[ترجمه گوگل]تاثیر آمفیزم روی سطح ریه چه تاثیری دارد؟
11. We reported a case of gastric emphysema due to pyloric stenosis. Abdominal distension and vomiting with coffee ground substance were the main symptoms.
[ترجمه ترگمان]ما یک مورد of شکمی ناشی از pyloric stenosis را گزارش کردیم Abdominal distension و استفراغ با مواد اصلی قهوه، علائم اصلی هستند
[ترجمه گوگل]ما به دلیل تنگی pyloric در مورد آمفیزم معده گزارش دادیم علائم اصلی شکم شکم و استفراغ با مواد غذایی قهوه بود
12. Chronic obstructive pulmonary emphysema; Elderly; Spontaneous pneumothorax.
[ترجمه ترگمان]emphysema ریوی مزمن: emphysema، Elderly؛ Spontaneous
[ترجمه گوگل]آمفیزم ریه انسدادی مزمن؛ مسن؛ پنوموتوراکس خودبهخودی
13. Is there a role for therapeutic lobectomy for emphysema?
[ترجمه ترگمان]آیا for برای lobectomy برای emphysema وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا لوبکتومی درمانی برای آمفیزم وجود دارد؟
14. Gaseous exchange at the alveolar surface is gravely hindered and the lesion is often accompanied by interstitial emphysema and pulmonary oedema.
[ترجمه ترگمان]مبادله Gaseous در سطح alveolar به شدت متوقف می شود و the اغلب با emphysema interstitial و oedema ریوی همراه است
[ترجمه گوگل]تبادل گازی در سطح آلوئولار به شدت محدود می شود و ضایعه اغلب با آمفیزم بینابینی و ادم ریوی همراه است
15. Oxygen and specialized breathing equipment are delivered at home to patients with asthma, emphysema, sleep apnea and other breathing disorders.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات تنفسی مخصوص اکسیژن و اکسیژن در خانه به بیماران مبتلا به آسم، emphysema، گرفتگی تنفس و دیگر اختلالات تنفسی منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]تجهیزات تنفس اکسیژن و تخصصی در منزل برای بیماران مبتلا به آسم، آمفیزم، آپنه خواب و سایر اختلالات تنفسی تحویل می شود