peneplane ز، دشت گون، فرسوده کردن زمین
peneplain
peneplane ز، دشت گون، فرسوده کردن زمین
انگلیسی به فارسی
( peneplane ) (زیستشناسی) دشت گون، فرسوده کردن زمین
پنیپلین، دشت گون
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: peneplanation (n.)
مشتقات: peneplanation (n.)
• : تعریف: in geology, a region that has become almost a flat plain as a result of erosion.
• erosion; land worn down almost level by erosion
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] دشت گون - شبه دشت
[زمین شناسی] دشتگون
[خاک شناسی] دشت هموارشده
[آب و خاک] دشتگون،دشت مانند،دشت سان
[زمین شناسی] دشتگون
[خاک شناسی] دشت هموارشده
[آب و خاک] دشتگون،دشت مانند،دشت سان
جملات نمونه
1. Subaerial erosion occurs often with reduction to a peneplain.
[ترجمه ترگمان]فرسایش حفره ای اغلب با کاهش به a رخ می دهد
[ترجمه گوگل]فرسایش سابآریلی اغلب با کاهش به پنیپلین رخ می دهد
[ترجمه گوگل]فرسایش سابآریلی اغلب با کاهش به پنیپلین رخ می دهد
2. Then it became a peneplain by the exposion and declination in the Jurassic, forming the widespread coal-bearing strata which can be correlated.
[ترجمه ترگمان]سپس آن تبدیل به a شده توسط the و declination در ژوراسیک، تشکیل لایه های گسترده حمل و نقل زغال سنگ شد که می توانند هم بسته باشند
[ترجمه گوگل]سپس به وسیله افشای و خلع سلاح در ژوراسیک، پراکنده شد، شکل دادن به توده های گسترده زغال سنگ که می تواند همبستگی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]سپس به وسیله افشای و خلع سلاح در ژوراسیک، پراکنده شد، شکل دادن به توده های گسترده زغال سنگ که می تواند همبستگی ایجاد کند
3. In Early Carboniferous karst peneplain of Central Guizhou there were a lot of karst negative forms, for example karst basin, karst depression.
[ترجمه ترگمان]در Early karst Carboniferous of Guizhou Central forms a کارستی بسیاری برای example کارستی، basin کارستی، وجود داشت
[ترجمه گوگل]در کوهنوردی کرتاسه کوهنوردی پانپلین مرکزی گویژو بسیاری از اشکال منفی کارست داشتند، مانند حوضه کارست، افسردگی کارست
[ترجمه گوگل]در کوهنوردی کرتاسه کوهنوردی پانپلین مرکزی گویژو بسیاری از اشکال منفی کارست داشتند، مانند حوضه کارست، افسردگی کارست
4. Distribution rule of rock characters, geological structures and distribution condition of peneplain are analyzed understand karst distribution rule in depth.
[ترجمه ترگمان]قاعده توزیع شخصیت های سنگی، ساختارهای زمین شناسی و شرایط توزیع of در عمق میدان توزیع کارستی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]قانون توزیع کاراکترهای سنگی، ساختارهای زمین شناسی و شرایط توزیع پنیپلین، از نظر قانون توزیع کارست در عمق، تجزیه و تحلیل شده است
[ترجمه گوگل]قانون توزیع کاراکترهای سنگی، ساختارهای زمین شناسی و شرایط توزیع پنیپلین، از نظر قانون توزیع کارست در عمق، تجزیه و تحلیل شده است
5. Quaternary loose and thicker deposits are widespread in Beihaitown, forming a fan-shaped peneplain in geomorphology.
[ترجمه ترگمان]deposits چهارتایی و ضخیم تر در Beihaitown به طور گسترده در Beihaitown گسترش پیدا کردند و نقش fan - در ژئومورفولوژی را شکل دادند
[ترجمه گوگل]رسوبات چوبه دار و ضخیم تر در Beihaitown گسترده شده اند، و در پهنه ژئومورفولوژی یک پانپلین فن شکل شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]رسوبات چوبه دار و ضخیم تر در Beihaitown گسترده شده اند، و در پهنه ژئومورفولوژی یک پانپلین فن شکل شکل می گیرد
6. The genesis of deposits is analyzed that deposits were formed in peneplain lake condition in semi-humid continental climate during late period of early Permian and early period of late Permian.
[ترجمه ترگمان]پیدایش رسوبات مورد بررسی قرار گرفته است که در طول دوره زمانی اولیه of و اوایل of، رسوبات در شرایط اقلیمی peneplain در شرایط اقلیمی نیمه خشک شکل گرفته اند
[ترجمه گوگل]ژنز رسوبات تجزیه و تحلیل شده است که رسوبات در شرایط دریاچه peneplain در آب و هوای قاره نیمه مرطوب در اواخر دوره اولیه پرمین و اوایل دوره اواخر پرمین تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]ژنز رسوبات تجزیه و تحلیل شده است که رسوبات در شرایط دریاچه peneplain در آب و هوای قاره نیمه مرطوب در اواخر دوره اولیه پرمین و اوایل دوره اواخر پرمین تشکیل شده است
7. Ma, and lakes and top lacustrine deposits of Wudaoliang Group became base surface for erosion and peneplanation since Late Miocene, which formed planation surface or peneplain of the Tibetan Plateau.
[ترجمه ترگمان]Ma و دریاچه ها و رسوبات top گروه Wudaoliang از اواخر Miocene به سطح پایه تبدیل شدند که سطح planation یا peneplain فلات تبت را شکل دادند
[ترجمه گوگل]ما و دریاچه ها و رسوبات بلند دریاچه گروه وودولینگ به عنوان سطح پایه ای برای فرسایش و پراکندگی پس از میوسن پسین، شکل گرفتند که سطح زمین و یا پانپلین تپه تبت را تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]ما و دریاچه ها و رسوبات بلند دریاچه گروه وودولینگ به عنوان سطح پایه ای برای فرسایش و پراکندگی پس از میوسن پسین، شکل گرفتند که سطح زمین و یا پانپلین تپه تبت را تشکیل می داد
8. The basin and the mountain were formed by Cenozoic rifting on the basis of the North China peneplain, which was formed in the Late Cretaceous.
[ترجمه ترگمان]حوضه و کوه با Cenozoic rifting بر پایه the شمال چین تشکیل شد که در اواخر Cretaceous شکل گرفت
[ترجمه گوگل]این حوضه و کوه توسط رنگرزی سینوزوئیک بر پایه پنیپلین شمال چین شکل گرفت که در کرتاسه پسین شکل گرفت
[ترجمه گوگل]این حوضه و کوه توسط رنگرزی سینوزوئیک بر پایه پنیپلین شمال چین شکل گرفت که در کرتاسه پسین شکل گرفت
9. These planation surfaces joined once each other imply that the vast southeastern part of China was in a state of peneplain during late geological period.
[ترجمه ترگمان]این سطوح خراشیده به هم پیوست و به یکدیگر اشاره کردند که قسمت اعظم جنوب شرقی چین در طول دوره زمین شناسی دیر به حالت of درآمده است
[ترجمه گوگل]این سطوح برنامه ریزی یک بار دیگر به یکدیگر متصل می شوند، به این معنی است که بخش جنوبی جنوب شرقی چین در دوران دیرینه زمین شناسی، در حال پیشرفت است
[ترجمه گوگل]این سطوح برنامه ریزی یک بار دیگر به یکدیگر متصل می شوند، به این معنی است که بخش جنوبی جنوب شرقی چین در دوران دیرینه زمین شناسی، در حال پیشرفت است
کلمات دیگر: