1. We need to improve our throughput because demand is high at present.
[ترجمه ترگمان]ما باید توان عملیاتی خود را افزایش دهیم زیرا تقاضا در حال حاضر زیاد است
[ترجمه گوگل]ما باید ظرفیت تولید خود را بهبود بخشیم زیرا تقاضا در حال حاضر بالا است
2. The centre has a weekly throughput of 200 000 shoppers.
[ترجمه ترگمان]این مرکز یک خروجی هفتگی ۲۰۰ هزار مشتری دارد
[ترجمه گوگل]این مرکز دارای ظرفیت بارگیری 20000 خریدار در هفتگی است
3. The increase will mean a significant increase in throughput, allowing the soviets to transport more gas per kilometre of pipeline.
[ترجمه ترگمان]این افزایش به معنی افزایش قابل توجه در توان عملیاتی است که به شوروی اجازه می دهد تا گاز بیشتری در هر کیلومتر خط لوله انتقال دهد
[ترجمه گوگل]این افزایش به معنای افزایش قابل توجهی در میزان تولید، به شوراها امکان می دهد تا بیشتر گاز را در هر کیلومتر از خط لوله انتقال دهند
4. The enhancements include faster network throughput, NetView support and Data General-added network management and monitoring utilities.
[ترجمه ترگمان]این پیشرفت شامل توان عملیاتی شبکه سریع تر، پشتیبانی NetView و مدیریت شبکه و برنامه های نظارتی است
[ترجمه گوگل]این پیشرفتها عبارتند از: افزایش سرعت شبکه، پشتیبانی از NetView و مدیریت شبکه داده و مدیریت عمومی و نظارت بر سرویسها
5. When hospitals increase throughput all that happens is that the purchaser runs out of money before the end of the year.
[ترجمه ترگمان]زمانی که بیمارستان ها خروجی را افزایش می دهند، تمام آنچه اتفاق می افتد این است که خریدار پیش از پایان سال از پول خارج می شود
[ترجمه گوگل]وقتی که بیمارستان ها توان تولید را افزایش می دهند، همه چیز اتفاق می افتد این است که خریدار قبل از پایان سال از پول خسته می شود
6. Health centres with a low throughput may have higher average costs than a busy hospital outpatient department.
[ترجمه ز] مراکز بهداشتی با کارآیی پایین ممکن است هزینه های بالاتری را نسبت به یک بیمارستان سرپایی شلوغ داشته باشند
[ترجمه ترگمان]مراکز بهداشتی با توان عملیاتی پایین ممکن است هزینه متوسط بالاتری نسبت به یک بیمارستان شلوغ در بیمارستان داشته باشند
[ترجمه گوگل]مراکز بهداشتی با کم کارآیی ممکن است هزینه های بالاتری را نسبت به یک بیمارستان سرپایی شلوغ داشته باشند
7. Tosco oil refinery plans on increasing throughput by 20 percent.
[ترجمه ترگمان]پالایشگاه نفت Tosco در نظر دارد تا میزان توان عملیاتی را تا ۲۰ درصد افزایش دهد
[ترجمه گوگل]پالایشگاه Tosco در نظر دارد تا میزان تولید را 20 درصد افزایش دهد
8. Forty percent of the Port's throughput is now unitised - both containers and freight vehicles.
[ترجمه ترگمان]چهل درصد از توان عملیاتی بندر هم اکنون unitised - هم کانتینرها و هم وسایل نقلیه باری است
[ترجمه گوگل]40 درصد از ظرفیت بندر در حال حاضر در کنار هم قرار گرفته است - هر دو ظروف و وسایل حمل و نقل
9. Tosco plans on cutting refinery throughput by 20 percent and laying-off about 130 workers.
[ترجمه ترگمان]Tosco قصد دارد تا میزان خروجی پالایشگاه را تا ۲۰ درصد کاهش دهد و حدود ۱۳۰ کارگر را پیاده کند
[ترجمه گوگل]توکو قصد دارد ظرفیت تولید پالایشگاه را 20 درصد کاهش دهد و حدود 130 کارمند را متوقف کند
10. Taking the maximum of system total throughput as a objective[Sentence dictionary], the method of determining the surge bunker rational size has been put forward.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن حداکثر توان عملیاتی سیستم به عنوان یک هدف [ فرهنگ لغت جمله ]، روش تعیین اندازه منطقی پناه گاه های موقتی، به جلو گذاشته شده است
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن حداکثر توان کل سیستم به عنوان یک هدف [Dictionary dictionary]، روش تعیین اندازه عقلانی پناهگاه افزایش یافته است
11. To increase the CommonStore archiving throughput, it is recommended to parallelize the archiving threads.
[ترجمه ترگمان]برای افزایش خروجی فشرده سازی CommonStore، توصیه می شود که فایل های آرشیوی را تغییر دهید
[ترجمه گوگل]برای افزایش ظرفیت ذخیره سازی CommonStore، توصیه می شود که موضوعات آرشیو را به صورت همزمان بسازید
12. Then we compare the throughput of DCF and EDCF with network simulation tool NS- and then thoroughly analyze the throughput of EDCF in saturation and slow-moving states.
[ترجمه ترگمان]سپس توان عملیاتی of و EDCF را با ابزار شبیه سازی شبکه مقایسه کردیم - و سپس به طور کامل توان عملیاتی of ها را در حالت های اشباع و حرکت کند بررسی کردیم
[ترجمه گوگل]سپس ما توانایی DCF و EDCF را با ابزار شبیه سازی شبکه NS مقایسه می کنیم و سپس به طور کامل تحلیل EDCF را در حالت اشباع و آهسته حرکت می کنیم
13. Average instance throughput is the total size of all completed requests in kilobytes divided by the number of participating guests.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، توان عملیاتی کل تعداد کل درخواست تکمیل شده را در کیلوبایت تقسیم می کند که توسط تعداد میهمانان شرکت کننده تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]متوسط تولید نمونه به اندازه کل درخواستهای تکمیل شده در کیلابایت است که توسط تعداد مهمانان شرکت شده تقسیم شده است
14. Reasons why the data throughput rate can be slower than the theoretical maximum when backing up to tape media.
[ترجمه ترگمان]دلایل این که چرا سرعت خروجی داده ها می تواند کندتر از حداکثر تیوریک باشد که پشتیبانی از رسانه را پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]علت اینکه در هنگام پشتیبان گیری بر روی رسانه نوار، سرعت ارسال اطلاعات می تواند کندتر از حداکثر نظری باشد
15. In reality, throughput is affected by a large number of variables including message arrival rate, message processing time, multiprocessing and scheduling, and resource constraints.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، توان عملیاتی توسط تعداد زیادی از متغیرهای شامل نرخ ورود پیام، زمان پردازش پیام، زمان بندی و برنامه ریزی، و محدودیت های منابع تحت تاثیر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، تعداد زیادی از متغیرها از جمله میزان ارسال پیام، زمان پردازش پیام، چند پردازش و برنامه ریزی، و محدودیت منابع، تحت تاثیر قرار می گیرد