فاکهانی. [ ک ِ نی ی ] ( ع ص نسبی ) میوه فروش. ( منتهی الارب ). سیبویه گوید: فروشنده میوه را مانند لبان و نبال [ و عطار و بقال ]، فَکّاه نمیگویند، زیرا این وزن سماعی است. ( از اقرب الموارد ).
فاکهانی. [ ک ِ ] ( اِخ ) تاج الدین عمربن علی. رجوع به تاج الدین... شود.
فاکهانی. [ ک ِ ] ( اِخ ) تاج الدین عمربن علی. رجوع به تاج الدین... شود.