کلمه جو
صفحه اصلی

vibrator


معنی : نوسان کننده، مرتعش کننده، وسیله ارتعاش و نوسان، ارتعاش کننده، لرزانگر
معانی دیگر : نونده، لرزانه، شیوانگر

انگلیسی به فارسی

ارتعاش کننده، نوسان کننده


وسیله ارتعاش و نوسان، مرتعش کننده، لرزانگر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone or something that vibrates or causes vibration.

(2) تعریف: an electrical device used in vibratory massage.

(3) تعریف: an electromagnetic device that consists of a vibrating rod or conductor that periodically interrupts a steady current and thereby creates a pulsating one.

• any of various instruments causing a vibratory action; device for vibratory massage; vibrating electrical device used for sexual stimulation
a vibrator is a device which vibrates and which is used in massage to give relief from pain or which is used to give sexual pleasure.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ویبراتور - لرزاننده - ارتعاش دهنده - مرتعش کننده
[برق و الکترونیک] ارتعاشگر
[زمین شناسی] ارتعاشگر، لرزاننده
[معدن] لرزاننده (نگهداری)

مترادف و متضاد

نوسان کننده (اسم)
oscillator, vibrator

مرتعش کننده (اسم)
vibrator, thriller

وسیله ارتعاش و نوسان (اسم)
vibrator

ارتعاش کننده (اسم)
vibrator

لرزانگر (اسم)
vibrator

جملات نمونه

1. The distance between insertion points of vibrator beam should be 500 mm.
[ترجمه ترگمان]فاصله بین نقاط درج پرتو vibrator باید ۵۰۰ میلی متر باشد
[ترجمه گوگل]فاصله بین نقاط ورودی پرتو ارتعاشی باید 500 میلیمتر باشد

2. Red transparent vibrator in the shape of a penis with a full head to indulge her.
[ترجمه ترگمان]لکه قرمز شفاف شکل یک آلت را با یک سر پر کرده تا او را به حال خود رها کند
[ترجمه گوگل]ویبراتور شفاف سرخ به شکل یک آلت تناسلی مرد با یک سر کامل به اوج لذت بردن

3. Portable High-frequency Vibrator is a kind of vibration source for engineering detection and shallow seismic survey .
[ترجمه ترگمان]فرکانس بالا - فرکانس فرکانس بالا یک نوع منبع ارتعاش برای تشخیص مهندسی و بررسی لرزه نگاری سطحی است
[ترجمه گوگل]ویبراتور قابل حمل با فرکانس بالا نوعی منبع ارتعاش برای تشخیص مهندسی و بررسی لرزه ای کم عمق است

4. Inserting a vibrator or dildo into the vagina can help locate and stimulate your G-Spot and offers a feeling of fullness in the vagina.
[ترجمه ترگمان]وارد کردن یک vibrator یا dildo به مهبل می تواند به مکان یابی و تحریک G - نقطه ای کمک کند و احساس کامل بودن در مهبل را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]قرار دادن یک وسیله ارتعاش دهنده یا کولر در داخل مهبل (واژن) می تواند مکان یابی و تحریک G-Spot را به شما نشان دهد و احساس پریشانی در واژن را نشان می دهد

5. To KZ - 28 vibrator,(Sentence dictionary) shift gears realized by the shift gears valve on the operator's panel.
[ترجمه ترگمان]برای KZ - ۲۸ vibrator، (واژه فرهنگ لغت)، دنده ها را به وسیله سوپاپ تنظیم دنده در قسمت اپراتور تشخیص می دهد
[ترجمه گوگل]به وسیله ارتعاشات KZ - 28، (لغت نامه اصطلاحات) چرخ دنده ها توسط شیفت دنده ها تغییر در پانل اپراتور انجام می شود

6. When we buy a vibrator it is glamorous.
[ترجمه ترگمان]وقتی یک vibrator را می خریم، فریبنده است
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک ویبراتور را خریداری می کنیم، پر زرق و برق است

7. Based on the bimorph piezoelectric vibrator, a piezoelectric pump with two active valves was designed and manufactured.
[ترجمه ترگمان]براساس پیزوالکتریک bimorph پیزوالکتریک، یک پمپ پیزوالکتریک با دو شیر فعال طراحی و تولید شد
[ترجمه گوگل]بر اساس ویبراتور پیزوالکتریک بیمورف، پمپ پیزوالکتریک با دو دریچه فعال طراحی و ساخته شد

8. A reed is the vibrator that produces the sound.
[ترجمه ترگمان]نی، vibrator است که صدا را تولید می کند
[ترجمه گوگل]یک ریس ویبراتور است که صدا را تولید می کند

9. A British made radio-controlled vibrator has been banned in Cyprus after it was branded a threat to national security.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی شناخته شد، یک vibrator که توسط رادیو کنترل می شد در قبرس ممنوع اعلام شد
[ترجمه گوگل]یک ویبراتور تحت کنترل رادیویی انگلیس در قبرس پس از تهدید به امنیت ملی، ممنوع شده است

10. Immediately after concrete is placed, it should be compacted by hand puddling or a mechanical vibrator to eliminate voids.
[ترجمه ترگمان]بلافاصله پس از آن که بتن قرار داده شود، باید توسط puddling دستی و یا یک vibrator مکانیکی فشرده شود تا حفره ها حذف شود
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از قرار دادن بتن، باید آن را با پودل دستی یا یک ویبراتور مکانیکی فشرده کنید تا از حفره ها حذف شود

11. Speaking of corn cobs, this site has an interesting alternative a corncob vibrator.
[ترجمه ترگمان]این سایت که در مورد ذرت cobs صحبت می کند، جایگزین جالبی برای corncob vibrator است
[ترجمه گوگل]صحبت از کوب های ذرت، این سایت یک جایگزین جالب را برای ویبراتور قره قاط دارد

12. You have in your possession a very large and thick dildo or vibrator.
[ترجمه ترگمان]شما در اختیار خودتان یک آلت مصنوعی بزرگ و کلفت و بزرگ دارید
[ترجمه گوگل]شما دارای یک کولر و یا ویبراتور بسیار بزرگ و ضخیم هستید

13. This paper presents two kinds of approximate analytical solution, non-resonance solution and resonance solution, of non-linear dynamic equation based on a type of ultra-low frequency vibrator.
[ترجمه ترگمان]این مقاله دو نوع راه حل تحلیلی تقریبی، راه حل غیر رزونانسی و راه حل رزونانس، از معادله دینامیکی غیر خطی براساس نوع فرکانس پایین - پایین ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله دو نوع از راه حل های تحلیلی تقریبی، راه حل غیر رزونانس و راه حل رزونانس، معادلات دینامیکی غیر خطی را بر اساس یک نوع ویبراتور فرکانس فوق العاده پایین ارائه می دهد

14. Still, the easiest way to protect users from leaching chemicals (or just general dirt and germs) is to put a condom over the dildo or vibrator, experts say.
[ترجمه ترگمان]متخصصان می گویند که با این حال آسان ترین راه برای محافظت از کاربران در برابر مواد شیمیایی leaching (یا فقط آلودگی عمومی و میکروب ها)قرار دادن کاندوم روی the یا vibrator است
[ترجمه گوگل]کارشناسان می گویند، ساده ترین راه برای محافظت از کاربران در مورد مواد شیمیایی اشباع شده (یا فقط کثیف و میکروب های عمومی) این است که کاندوم را روی کیک یا ویبراتور قرار دهیم

15. There I sat on the closet floor in my robe holding a vibrator.
[ترجمه ترگمان]آنجا روی کف کمد در حالی که لباس vibrator در دست داشتم نشستم
[ترجمه گوگل]آنجا روی کف اتاق خودم گذاشتم و یک وسیله لرزاننده داشتم

پیشنهاد کاربران

vibrator ( فیزیک )
واژه مصوب: ارتعاشگر
تعریف: هر وسیله که مولد نوسان های مکانیکی باشد


کلمات دیگر: