کلمه جو
صفحه اصلی

accretion


معنی : افزایش، رشد پیوسته، اتحاد، یک پارچگی، بهم پیوستگی، افزایش بهای اموال، افزایش میزان اری
معانی دیگر : رشد (به ویژه از راه افزایش یا انباشته شدن)، نمو، به هم پیوستگی، چسبیدگی، انباشتگی، فزون وخشی، افزایش طبیعی، توسعه ی زمین در اثر رسوب تدریجی (در کنار رود یا دریا)، افزایش میزان ارک

انگلیسی به فارسی

افزایش، رشد پیوسته، به‌هم‌پیوستگی، اتحاد، یک‌پارچگی، (حقوق) افزایش بهای اموال، افزایش میزان ار


افزایش، رشد پیوسته، اتحاد، یک پارچگی، بهم پیوستگی، افزایش بهای اموال، افزایش میزان اری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: accretive (adj.)
(1) تعریف: the process of gradual increase or growth, esp. by additions from the outside.
مترادف: accrual, accumulation, addition, augmentation, buildup, increase
مشابه: amplification, enlargement, expansion, extension, growth, increment

- The accretion of barnacles on the hull of a boat can affect its progress in the water.
[ترجمه ترگمان] قرص barnacles روی بدنه یک قایق می تواند بر پیشرفت آن در آب تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل] افزایش بارناکل در بدنه یک قایق می تواند پیشرفت آن در آب را تحت تأثیر قرار دهد

(2) تعریف: the result of such a process.
مترادف: accumulation, addition, increase
مشابه: accession, accrual, aggregate, enlargement, extension, increment

- It took hours to scrape off the accretion of barnacles on the boat's underside.
[ترجمه ترگمان] ساعت ها طول کشید تا the که در زیر قایق بود را خراش دهند
[ترجمه گوگل] ساعتها طول میکشید تا از برداشتن برناکل در قسمت پایین قایق خراشیده شود

(3) تعریف: the growing together of separate parts.
مشابه: agglutination, aggregation, coherence, consolidation, fusion

• expansion or increase due to gradual build-up or additions; growth, increase in size; added part, addition; growing together or joining of separate parts
an accretion is a layer of material which gradually forms on top of something; a formal word.
accretion is the process of new layers or parts being added to something so that it increases in size; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] نمو طبیعی
[عمران و معماری] بهم پیوستگی - عمل رسوب - تجمع ذرات - جمع شدگی - چسبندگی - نمو
[زمین شناسی] به هم پیوستگی ،عمل رسوب، تجمع ذرات، جمع شدگی، چسبندگی، نمو،افزایش
[خاک شناسی] فزون بخشی
[آب و خاک] رسوبگذاری ( به هم پیوستن )

مترادف و متضاد

افزایش (اسم)
amplification, augmentation, increase, addition, gain, intensification, accession, increment, growth, addendum, accretion, summation, enhancement, adjunction, auxesis, multiplication, scale-up

رشد پیوسته (اسم)
accretion

اتحاد (اسم)
consolidation, sodality, accretion, alliance, union, solidarity, association, unison, incorporation, marriage, confederation, band, injunction, league, confederacy

یکپارچگی (اسم)
accretion, integration

بهم پیوستگی (اسم)
linkage, accretion, union, solidarity, reunion, synthesis

افزایش بهای اموال (اسم)
accretion

افزایش میزان رای (اسم)
accretion

gradual growth, addition


Synonyms: accession, accumulation, augmentation, build-up, increase, increment, raise, rise


Antonyms: decrease, deduction, shrinkage


جملات نمونه

1. the accretion of sand on the shore
انباشتگی شن روی ساحل

2. coral is formed by a process of accretion
مرجان از طریق فرایند انباشتگی تشکیل می شود.

3. The fund was increased by the accretion of new shareholders.
[ترجمه ترگمان]این صندوق با the سهامداران جدید افزایش یافت
[ترجمه گوگل]صندوق توسط افزایش سهامداران افزایش یافت

4. A coral reef is built by the accretion of tiny, identical organisms.
[ترجمه ترگمان]یک صخره مرجانی توسط the موجودات کوچک و مشابه ساخته شده است
[ترجمه گوگل]یک صخره مرجانی با افزایش تعداد موجودات کوچک و یکسان ساخته شده است

5. Or is development just the accretion of a variety of different mechanisms?
[ترجمه ترگمان]یا توسعه فقط the انواع مکانیسم های مختلف است؟
[ترجمه گوگل]یا پیشرفت فقط تکامل انواع مکانیزم های مختلف است؟

6. Every culture is an accretion.
[ترجمه ترگمان]هر فرهنگی an است
[ترجمه گوگل]هر فرهنگ یک افزایش است

7. Erosion or accretion of sand by wind action is evident throughout and soil genesis is truncated by erosion or fossilised by deposition.
[ترجمه ترگمان]فرسایش یا accretion شن توسط عمل باد در سراسر خاک مشهود است و پیدایش خاک بوسیله فرسایش یا رسوب بوسیله رسوب ناقص می شود
[ترجمه گوگل]فرسایش و یا افزایش شن و ماسه از طریق فعالیت باد، در سراسر آشکار است و ژنز خاک توسط فرسایش یا فسیل شده توسط رسوب کاهش می یابد

8. Nevertheless, astrophysicists have persisted in their belief that accretion disks are indeed turbulent.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، astrophysicists در اعتقاد خود پافشاری کرده اند که قرص accretion واقعا آشفته هستند
[ترجمه گوگل]با این وجود، آستروفی فیزیکدانان معتقدند که دیسک های اکتسابی واقعا آشفته هستند

9. Volume change of mass, accretion state and haemorrhagia amount during the operation were analyzed.
[ترجمه ترگمان]تغییر حجم جرم، حالت accretion و مقدار haemorrhagia در طول عملیات مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]تغییر حجم توده، وضعیت تخلیه و میزان خونریزی در طول عمل، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت

10. The Thick Accretion Disk Model and Self - gravitating Accretion Disk Model of QSOs.
[ترجمه ترگمان]مدل دیسک نرم Thick و مدل Self gravitating gravitating of
[ترجمه گوگل]مدل دیسک ضریب تسریع و مدل دیسک Accretion Self-gravity QSOs

11. The multiple migration - accretion concept of Gruner deserves mention.
[ترجمه ترگمان]مفهوم مهاجرت چند گانه - باید ذکر شود
[ترجمه گوگل]مفهوم مهاجرت چندگانه Gruner سزاوار ذکر است

12. An accretion of sediment at the mouth of the river caused serious flooding.
[ترجمه ترگمان]An رسوب در دهانه رود موجب طغیان جدی شد
[ترجمه گوگل]افزایش رسوب در دهانه رودخانه باعث سیلابی جدی شد

13. For example, some accretion disks in binary star systems occasionally undergo large, temporary increases in luminosity.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، قرص accretion در سیستم های ستاره ای دوتایی گهگاه متحمل افزایش های موقتی و موقتی در درخشندگی می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، برخی از دیسک های تبدیلی در سیستم ستاره های دوتایی گاهی اوقات به طور چشمگیری افزایش می یابد

14. The planetesimals accretions of the Earth obviously have two stages, including initial accretion and late accretion.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که planetesimals accretions از زمین دارای دو مرحله شامل accretion اولیه و accretion اولیه هستند
[ترجمه گوگل]به طور مشخص، افزایش تقریبی سیاره زمین، دو مرحله دارد، از جمله افزایش اولیه و تسریع درازمدت

Coral is formed by a process of accretion.

مرجان از طریق فرایند انباشتگی تشکیل می‌شود.


the accretion of sand on the shore

انباشتگی شن روی ساحل


پیشنهاد کاربران

جرم و رسوبات اطراف ریشه دندان

افزایشی ، بَرافزایش ، برافزایشی

accretion disk در نجوم: قرص برافزایشی در سیاه چاله

{نجوم} برافزایشی

اثرات طبیعی،
افزایشی،
یکپارچگی،

نمای طبیعی

چسبیدگی دانه ها ( در تشکیل برف )

رشد تدریجی افزایش

accretion ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: برافزایش
تعریف: افزایش یا گسترش تدریجی زمین براثر نیروهای طبیعی در دورۀ زمانی طولانی


کلمات دیگر: