کلمه جو
صفحه اصلی

geomorphology


(دانشی که اصل و ماهیت پستی و بلندی های کره ی زمین را مطالعه می کند) ریخت شناسی کره ی زمین، ژئومورفولژی، علمی که درباره برجستگی های سطح زمین وعلل پیدایش انها بحک میکند

انگلیسی به فارسی

علمی که درباره برجستگی های سطح زمین وعلل پیدایش انها بحث می‌کند


زمین شناسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: geomorphologic (adj.), geomorphological (adj.)
• : تعریف: the study of the origin, development, and configuration of topographic forms.

• study of the origin and configuration of land formations on the earth's surface

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شکل شناسی زمین - زمین ریخت شناسی
[زمین شناسی] زمین ریخت شناسی علمی که شکل کلی سطح زمین را مورد بحث قرار می دهد.بویژه مطالعه طبقه بندی، توصیف، ماهیت، منشا و توسعه عناصر ژیومرفولوژیکی موجود و روابط شان با ساختارهای زیرین و تاریخچه تغییرات زمین شناسی ثبت شده توسط عوارض سطحی. همچنین به عوارض بوجود آمده در اثر فرسایش و رسوبگذاری محدود می شود.
[خاک شناسی] ژئومورفولوژی
[آب و خاک] ژئومرفولوژی، ریخت شناسی زمینی

جملات نمونه

1. Geomorphology has now achieved full stature as a branch of geology.
[ترجمه ترگمان]Geomorphology در حال حاضر به اندازه یک شاخه از زمین شناسی به مقام کامل دست یافته است
[ترجمه گوگل]ژئومورفولوژی اکنون به عنوان یک شاخه ای از زمین شناسی کامل شده است

2. In geomorphology the impact of studies of process was perhaps most substantial and also the most dramatic in physical geography.
[ترجمه ترگمان]در ژئومورفولوژی، تاثیر مطالعات فرآیند شاید مهم ترین و most در جغرافیای فیزیکی باشد
[ترجمه گوگل]در ژئومورفولوژی، تأثیر مطالعات فرآیند، شاید مهمترین و همچنین جالب ترین در جغرافیای فیزیکی بود

3. This prescription for geomorphology was applicable to physical geography as a whole.
[ترجمه ترگمان]این نسخه برای ژئومورفولوژی کاربردی در جغرافیای فیزیکی به عنوان یک کل کاربرد داشت
[ترجمه گوگل]این نسخه برای geomorphology به جغرافیای فیزیکی به عنوان یک کل مورد استفاده قرار گرفت

4. The representation and organization of geomorphology data are important methods and approach for constructing digital geomorphology.
[ترجمه ترگمان]نمایش و ساماندهی داده های ژئومورفولوژی روش های مهم و رویکردی برای ایجاد ژئومورفولوژی دیجیتال می باشد
[ترجمه گوگل]ارائه و سازماندهی داده های ژئومورفولوژی روش ها و رویکردهای مهم برای ساخت ژئومورفولوژی دیجیتالی است

5. Yeyu river valley geomorphology in Kouzhen of Kouzhen - Guanshan faults in north of Weihe river is researched.
[ترجمه ترگمان]؟ ژئومورفولوژی دره رودخانه به Kouzhen از گسل های Kouzhen - Guanshan در شمال رودخانه Weihe مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]ژئومورفولوژی دره رود Yeyu در Kouzhen از Kouzhen - گسل های گسلان در شمال رودخانه Weihe مورد بررسی قرار گرفته است

6. According to the effects of environmental geomorphology of this region on utilization, this tree farm can be divided into three parts: the east, the middle and the west.
[ترجمه ترگمان]با توجه به اثرات ژئومورفولوژی زیست محیطی این منطقه بر روی بهره برداری، این مزرعه درختی را می توان به سه بخش تقسیم کرد: شرق، خاورمیانه و غرب
[ترجمه گوگل]با توجه به تاثیر ژئومورفولوژی محیطی این منطقه در بهره برداری، این مزرعه درخت را می توان به سه بخش تقسیم کرد: شرق، وسط و غرب

7. The Geomorphology a key factor for soil salinization.
[ترجمه ترگمان]The عامل کلیدی برای salinization خاک است
[ترجمه گوگل]ژئومورفولوژی یک عامل کلیدی برای سالینیه خاک است

8. The concentration on arid and glacial regions was probably also partly instrumental in the development of climatic geomorphology.
[ترجمه ترگمان]غلظت مناطق خشک و یخچالی احتمالا تا حدودی در توسعه ژئومورفولوژی آب و هوایی نقش داشت
[ترجمه گوگل]غلظت در مناطق خشک و یخبندان احتمالا در بخش توسعه ژئومورفولوژی آب و هوا نیز نقش مهمی دارد

9. Throughout the project, Close collaboration was maintained with experts in geology, geomorphology, and historical geography.
[ترجمه ترگمان]در طول این پروژه، هم کاری نزدیک با کارشناسان زمین شناسی، ژئومورفولوژی، و جغرافیای تاریخی حفظ شد
[ترجمه گوگل]در طول پروژه، همکاری نزدیک با متخصصان زمین شناسی، ژئومورفولوژی و جغرافیای تاریخی حفظ شد

10. Several themes in physical geology suffer from falling between the stools of historical geology and geomorphology.
[ترجمه ترگمان]چندین موضوع در زمین شناسی فیزیکی از سقوط بین the زمین شناسی و ژئومورفولوژی تاریخی رنج می برد
[ترجمه گوگل]چندین تم در زمین شناسی فیزیکی از بین رفتن مدفوع زمین شناسی تاریخی و زمین شناسی رنج می برند

11. Until this occurs, there can be few spectacular advances such as those achieved recently in fluvial and slope geomorphology.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که این اتفاق رخ دهد، پیشرفت های قابل توجهی نظیر آنچه اخیرا در fluvial و ژئومورفولوژی شیب به دست آمده است، وجود دارد
[ترجمه گوگل]تا زمانی که این اتفاق رخ دهد، پیشرفتهای چشمگیری مانند پیشرفت هایی که اخیرا در ژئومورفولوژی رشته ها و شیب ها به دست آمده است وجود دارد

12. In the light of this, the way forward in climatic geomorphology, already recognized in studies of fluvial catchments, becomes evident.
[ترجمه ترگمان]با توجه به این موضوع، راه پیش رو در مورد ژئومورفولوژی آب و هوایی که پیش از این در مطالعات of به رسمیت شناخته شده است، مشهود می گردد
[ترجمه گوگل]با توجه به این، راه پیش رو در ژئومورفولوژی اقلیمی، که قبلا در مطالعات حوزه های آبریزش شناخته شده است، آشکار می شود

13. Such processes may include impact cratering, volcanism, glacial and periglacial geomorphology.
[ترجمه ترگمان]این فرایندها ممکن است شامل impact cratering، volcanism، یخچالی و periglacial شوند
[ترجمه گوگل]چنین فرآیندهای ممکن است شامل cratering اثر، آتشفشانی، geomorphology یخبندان و periglacial

14. The later character should be attributed to the combined action of darn site's geomorphology and horizontal tectonic stress conditions, and is also influenced by the regional geostructural fractures.
[ترجمه ترگمان]شخصیت بعدی باید نسبت به عمل ترکیبی ژئومورفولوژی پایگاه لعنتی و شرایط تنش های تکتونیکی افقی نسبت داده شود و همچنین از شکستگی های منطقه نیز تاثیر می پذیرد
[ترجمه گوگل]شخصیت بعدی باید به اثر متقابل ژئومورفولوژی سایت و مکان و شرایط تنش افقی تکتونیکی مرتبط باشد، و همچنین تحت تاثیر شکستگی های زمین شناسی منطقه ای قرار می گیرد

پیشنهاد کاربران

ساختار زمین

geomorphology ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: زمین‏ریخت‏شناسی 1
تعریف: علم بررسی پیکربندی کلی سطح زمین به ویژه مطالعۀ رده‏بندی و توصیف و ماهیت منشأ و چگونگی تشکیل سیماهای سطحی زمین و رابطۀ آنها با ساختارهای زیرین


کلمات دیگر: