1. on the horizon is a new type of drug
نوع جدیدی از دارو آماده ی عرضه شدن است.
2. on the horizon
در شرف رویدادن،قریب الوقوع
3. over the horizon
حتمی،آنچه که وقوع آن حتمی است
4. searchlights were sweeping the horizon
نورافکن ها افق را می روبیدند (می گشتند).
5. the ring of the horizon
دایره ی افق
6. a gray blob in the horizon
لکه ای بی شکل و خاکستری رنگ در افق
7. black clouds appeared on the horizon
ابرهای سیاه در افق نمایان شد.
8. thunders rolled in the distant horizon
تندرها در افق دوردست غرش می کردند.
9. a wooden house arose in the horizon
یک خانه ی چوبی در افق پدیدار شد.
10. the figure of a ship on the horizon
تصویر یک کشتی در افق
11. the ominous clouds that appear on the horizon
ابرهای تهدید آمیزی که برافق ظاهر می شوند
12. the ship was barely visible on the horizon
به سختی می شد کشتی را در افق دید.
13. the boat gradually dwindled to a speck on the horizon
قایق کم کم به نقطه ای در افق تبدیل شد.
14. The town was just a blur on the horizon.
[ترجمه ترگمان]افق در افق محو و تار شده بود
[ترجمه گوگل]این شهر فقط در افق تاریک بود
15. We discerned a sail on the horizon.
[ترجمه ترگمان]ما یک بادبان در افق تشخیص دادیم
[ترجمه گوگل]ما در یک افق دیدیم
16. He scanned the horizon, looking for land.
[ترجمه ترگمان]او افق را بررسی کرد و دنبال زمین می گشت
[ترجمه گوگل]او افق را جستجو کرد، به دنبال زمین بود
17. The moon rose slowly above the horizon.
[ترجمه ترگمان]ماه آهسته از افق دور شد
[ترجمه گوگل]ماه به آرامی بالای افق بلند شد
18. A grey smudge appeared on the horizon. That must be Calais, thought Fay.
[ترجمه ترگمان]لکه خاکستری رنگی در افق پدیدار شد باخود گفت: این باید کاله باشد
[ترجمه گوگل]پراکنده خاکستری در افق ظاهر شد این باید کاله باشد، فای فکر کرد