کلمه جو
صفحه اصلی

osmotic pressure


فشار راندی، فشار اسمزی

انگلیسی به فارسی

فشار راندی، فشار اسمزی


فشار اسمزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the pressure created by a solvent in passing through a semipermeable membrane. (See osmosis.)

• pressure placed on a semipermeable membrane by the passage of a solution into a pure solvent

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] فشار اسمزی
[شیمی] فشار اسمزى
[عمران و معماری] فشار اسمزی
[نساجی] فشار اسمزی
[خاک شناسی] فشاراسمزی

جملات نمونه

1. The colligative properties are boiling point, freezing point, osmotic pressure, and vapor pressure.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های colligative نقطه جوش، نقطه انجماد، فشار اسمزی و فشار بخار هستند
[ترجمه گوگل]خواص کلاژیتی عبارتند از نقطه جوش، نقطه انجماد، فشار اسمزی و فشار بخار

2. All osmotic pressure measurements are extremely sensitive to temperature and must be carried out under rigorously controlled temperature conditions.
[ترجمه ترگمان]همه اندازه گیری های فشار اسمزی به شدت به دما حساس هستند و باید تحت شرایط دمایی تحت کنترل شدید انجام شوند
[ترجمه گوگل]اندازه گیری فشار اسمزی بسیار حساس به درجه حرارت است و باید تحت شرایط سخت تحت کنترل دقیق قرار گیرد

3. Consequently the effective osmotic pressure that it exerts on biological membranes is far less than its osmotic pressure measured by an osmometer.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه فشار اسمزی موثر که بر روی غشا زیستی وارد می کند بسیار کم تر از فشار اسمزی است که توسط یک osmometer اندازه گیری می شود
[ترجمه گوگل]در نتیجه فشار اسمزی موثر بر روی غشاهای بیولوژیکی بسیار کمتر از فشار اسمزی آن توسط اسمومتر است

4. The effect of osmotic pressure on livability, body volume and activity of the tadpoles were analyzed with ANOVA.
[ترجمه ترگمان]اثر فشار اسمزی بر زیست پذیری، حجم بدن و فعالیت کفچه ماهی ها با ANOVA تجزیه و تحلیل شدند
[ترجمه گوگل]اثر فشار اسمزی بر میزان چربی، حجم بدن و فعالیت گلدوزی ها با استفاده از ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت

5. Result Blood osmotic pressure of newborns with neonatal pneumonia neonatal jaundice, asphyxia, cold injure.
[ترجمه ترگمان]نتیجه فشار اسمزی نوزادان بر نوزادان با ذات الریه نوزاد، یرقان نوزادان، یرقان سفید، آسیب سرما
[ترجمه گوگل]نتیجه فشار اسمزی خون نوزادان مبتلا به پنومونی نوزادان زردی، آسفیکسی، آسیب های سرماخوردگی

6. Objective To investigate the changes of serum osmotic pressure and electrolyte balance in the early stages of gunshot wound of dogs in seawater for exploring early treatment protocol.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی تغییرات فشار اسمزی و تعادل الکترولیت در مراحل اولیه زخم گلوله سگ ها در آب دریا برای بررسی مراحل اولیه درمان
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تغییرات فشار اسمز معکوس سرم و تعادل الکترولیتی در مراحل اولیه زخم های گلوله ای سگ در آب دریا برای بررسی پروتکل درمان اولیه

7. The water pressure can be divided into osmotic pressure and reservoir pressure. By using two models to calculate the osmotic pressure, its propagation velocity could be got clearly.
[ترجمه ترگمان]فشار آب را می توان به فشار اسمزی و فشار مخزن تقسیم کرد با استفاده از دو مدل برای محاسبه فشار اسمزی، سرعت انتشار آن را می توان به وضوح به دست آورد
[ترجمه گوگل]فشار آب را می توان به فشار اسمز معکوس و فشار مخزن تقسیم کرد با استفاده از دو مدل برای محاسبه فشار اسمزی، سرعت انتشار آن می تواند به وضوح مشخص شود

8. Objective To explore the correlation between freezingpoint osmotic pressure and conductivity.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی رابطه بین فشار اسمزی و هدایت الکتریکی
[ترجمه گوگل]هدف بررسی رابطه بین فشار اسمز معکوس و هدایت الکتریکی

9. Objective:To determine osmotic pressure of human albumin with freezing point osmometer.
[ترجمه ترگمان]هدف: برای تعیین فشار اسمزی آلبومین انسان با نقطه انجماد osmometer
[ترجمه گوگل]هدف: تعیین فشار اسمزی آلبومین انسان با اسمومتر نقطه ی انجماد

10. Objective To explore the correlation urine freezing point osmotic pressure, refraction osmotic pressure and urine conductivity.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی رابطه correlation (انجماد و فشار اسمزی، فشار اسمزی و هدایت ادرار
[ترجمه گوگل]هدف بررسی رابطه ی اسمز معکوس ادرار، فشار اسمز معکوس و هدایت ادرار است

11. The osmotic flow involved comes from the osmotic pressure, which is surprisingly large.
[ترجمه ترگمان]جریان اسمزی نیز ناشی از فشار اسمزی می باشد که به طور شگفت آوری بزرگ است
[ترجمه گوگل]جریان اسموتیک در اثر فشار اسموتیک، که به طور شگفت آور بزرگ است، حاصل می شود

12. The van't Hoff equation can be used to determine the relative molecular mass from experimentally determined values of osmotic pressure.
[ترجمه ترگمان]معادله ون Hoff می تواند برای تعیین جرم مولکولی نسبی از مقادیر تعیین تجربی فشار اسمزی استفاده شود
[ترجمه گوگل]معادله ونیت هوف می تواند برای تعیین توده مولکولی نسبی از مقادیر مشخص شده آزمایش فشار اسمزی استفاده شود

13. These are elevation of boiling point, depression of freezing point, osmotic pressure.
[ترجمه ترگمان]اینها elevation نقطه جوش، افسردگی نقطه انجماد، فشار اسمزی می باشد
[ترجمه گوگل]این ها عبارتند از: افزایش نقطه جوش، افسردگی نقطه انجماد، فشار اسمزی

14. The expansion of alkali-silica is essentially caused by the osmotic pressure and the expansive phase of ettringite.
[ترجمه ترگمان]افزایش of - سیلیکا به دلیل فشار اسمزی و فاز طولانی of ناشی می شود
[ترجمه گوگل]گسترش سیلیس قلیایی اساسا بوسیله فشار اسمزی و فاز انبساط اترینگیت ایجاد می شود

15. There is a logical gap in our derivation of the osmotic pressure.
[ترجمه ترگمان]در مشتق ما از فشار اسمزی، یک شکاف منطقی وجود دارد
[ترجمه گوگل]شکاف منطقی ما در برآورد فشار اسمزی وجود دارد

پیشنهاد کاربران

osmotic pressure ( شیمی )
واژه مصوب: فشار گذرندگی
تعریف: 1 - فشار وارد بر غشای نیمه‏تراوایی که بین یک حلاّل خالص و یک محلول، یا بین دو محلول با غلظت های متفاوت، قرار گرفته باشد|||2 - مقدار فشار اضافی که باید اعمال شود تا مانع عبور سیال از غشای نیمه تراوا شود|||متـ . فشار اُسمزی


کلمات دیگر: