1. This delineation of labourism is ideal-typical; in practice it could exhibit contradictory tendencies.
[ترجمه ترگمان]این توصیف از labourism ایده آل است؛ در عمل می تواند گرایش ها متضادی را نشان دهد
[ترجمه گوگل]این تعریف کارورزی ایده آل است؛ در عمل می تواند گرایشات متناقض را نشان دهد
2. At that stage, my delineation of native soil customs reached the realm of infatuation.
[ترجمه ترگمان]در آن مرحله، تعیین من از آداب و رسوم بومی خاک به قلمرو عشق و شیفتگی دست یافته بود
[ترجمه گوگل]در آن مرحله، تفسیر من از آداب و رسوم بومی خاک به قلمرو احترام وارد شد
3. Delineation of ecological units is an important task for forest land classification.
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی واحدهای اکولوژیکی یک وظیفه مهم برای طبقه بندی زمین جنگل است
[ترجمه گوگل]تعریف واحدهای زیست محیطی یک وظیفه مهم برای طبقه بندی جنگل های جنگلی است
4. I really do not want to geographical delineation of a local person to assess.
[ترجمه ترگمان]من واقعا تمایلی به ارزیابی جغرافیایی یک فرد محلی برای ارزیابی آن ندارم
[ترجمه گوگل]من واقعا نمیخواهم از ارزیابی جغرافیایی یک فرد محلی برای ارزیابی استفاده کنم
5. Logical failure is experienced when cell delineation is lost.
[ترجمه ترگمان]شکست منطقی زمانی تجربه می شود که توصیف سلول گم شود
[ترجمه گوگل]شکست منطقی هنگامی که مشخصه سلول از دست رفته است، تجربه می شود
6. This band combination provides the best delineation between vegetation types.
[ترجمه ترگمان]این ترکیب باند، بهترین توصیف را بین انواع پوشش گیاهی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این ترکیب باند بهترین مشخصه بین انواع گیاهان را فراهم می کند
7. Sequencing refers to the delineation of the order of the repeating units in DNA and protein.
[ترجمه ترگمان]ترتیب بندی به تعیین ترتیب واحدهای تکرار شونده در DNA و پروتئین اشاره دارد
[ترجمه گوگل]تکرار به تعریف ترتیب واحدهای تکراری در DNA و پروتئین اشاره دارد
8. Delineation of a high - risk group could facilitate prevention strategies.
[ترجمه ترگمان]Delineation یک گروه با ریسک بالا می تواند استراتژی های پیش گیری را تسهیل کند
[ترجمه گوگل]تعریف یک گروه پر خطر میتواند راهبردهای پیشگیری را تسهیل کند
9. The author's character delineation is forceful.
[ترجمه ترگمان]توصیف شخصیت نویسنده، قوی است
[ترجمه گوگل]مشخصه شخصیت نویسنده نیرومند است
10. Delineation of channels is the first step of geologic evaluation.
[ترجمه ترگمان]استفاده از کانال ها، اولین گام ارزیابی زمین شناسی است
[ترجمه گوگل]تعریف کانال ها اولین گام ارزیابی زمین شناسی است
11. MRI provided excellent delineation of the intraatrial membrane and the size of the membrane orifice.
[ترجمه ترگمان]MRI نشان عالی از غشا intraatrial و اندازه orifice غشا فراهم کرده است
[ترجمه گوگل]MRI، تشریح دقیق غشای داخلی و اندازه سوراخ غشا را فراهم کرد
12. Delineation of a boundary is limited to the visible features.
[ترجمه ترگمان]Delineation یک مرز محدود به ویژگی های قابل مشاهده است
[ترجمه گوگل]تعریف یک مرز محدود به ویژگی های قابل مشاهده است
13. An elaborate delineation was made about the developmental history of potentialmeasuring device before the 20 th century.
[ترجمه ترگمان]تعیین مفصلی در مورد تاریخچه رشد دستگاه potentialmeasuring قبل از قرن بیستم انجام شد
[ترجمه گوگل]پیش از قرن بیستم، تاریخچه توسعه دستگاه اندازه گیری بالقوه دقیق مشخص شد
14. To verify the rationality of target volume delineation and the clinical effect for nasopharyngeal carcinoma ( NPC ).
[ترجمه ترگمان]برای تایید عقلانیت حجم هدف، و اثر بالینی برای carcinoma nasopharyngeal (کنگره خلق خلق)
[ترجمه گوگل]برای بررسی عقلانیت تعیین حجم هدف و اثر بالینی کارسینوم نازوفارنکس (NPC)