1. In 197 the farm's hilly orchards increased by 300 mu.
[ترجمه ترگمان]در پرواز ۱۹۷ مزارع کوهستانی در ارتفاع ۳۰۰ مو افزایش یافت
[ترجمه گوگل]در سال 197 باغهای تپه دار مزرعه 300 متری افزایش یافت
2. Even hilly countries can be canalized.
[ترجمه ترگمان]حتی کشورهای پست هم می توانند canalized باشند
[ترجمه گوگل]حتی کشورهای هندی نیز می توانند کانال شوند
3. Our area is a hilly area surrounded on three sides by mountains.
[ترجمه ترگمان]منطقه ما منطقه تپه ای است که در سه طرف کوه ها احاطه شده است
[ترجمه گوگل]منطقه ما یک منطقه تپه ای است که در سه طرف توسط کوه ها احاطه شده است
4. A trough of low pressure over hilly areas will bring heavy thunderstorms overnight.
[ترجمه ترگمان]یک کوزه فشار پایین بر روی نواحی تپه ای، طوفان های تندری سنگین را باخود به همراه خواهد آورد
[ترجمه گوگل]از طریق فشار کم در مناطق تپه ای، یک شب رعد و برق سنگین می شود
5. Parts of West Virginia are very hilly.
[ترجمه ترگمان]بخش هایی از ویرجینیای غربی خیلی مرتفع هستند
[ترجمه گوگل]قسمتهایی از غرب ویرجینیا بسیار پر از تپه است
6. The agricultural land is hilly and the irrigation poor.
[ترجمه ترگمان]زمین کشاورزی تپه ای است و آبیاری
[ترجمه گوگل]زمین های کشاورزی تپه ای است و آبیاری ضعیف است
7. This hilly city is about to get another hill.
[ترجمه ترگمان] این شهر دیگه داره به یه تپه دیگه میرسه
[ترجمه گوگل]این شهر تپه ای در حال تردد دیگر است
8. The road was hilly and winding.
[ترجمه ترگمان]جاده پرپیچ و خم بود و پیچ می خورد
[ترجمه گوگل]جاده تپه و پیچیده بود
9. The vineyards are hilly and difficult to cultivate.
[ترجمه ترگمان]تاکستان های کوهستانی و دشوار است
[ترجمه گوگل]تاکستان ها به تپه و دشوار است
10. Bath is a very hilly town, not easy for carriages or sedan chairs.
[ترجمه ترگمان]بث یک شهر کوهستانی است که برای کالسکه ها و صندلی ها راحت نیست
[ترجمه گوگل]حمام یک شهر بسیار پر از تپه است، آسان برای واگن و صندلی های سدان
11. Irene daydreamed incessantly of hilly streets, cable cars, Chinatown and Rice-o-Roni.
[ترجمه ترگمان]ایرین بی وقفه از خیابون های کوهستانی، ماشین کابلی، محله چینی ها و \"رایس\" و \"رایس\" صحبت میکنه
[ترجمه گوگل]ایرنه به طور مداوم از خیابان های تپه ای، اتومبیل های کانادایی، Chinatown و Rice-o-Roni بی خبر می ماند
12. In desert and hilly regions, where agricultural production is low, people obtain two-thirds of their energy from firewood.
[ترجمه ترگمان]در مناطق بیابانی و کوهستانی، جایی که محصولات کشاورزی پایین است، مردم دو سوم انرژی خود را از هیزم به دست می آورند
[ترجمه گوگل]در مناطق بیابانی و تپه ای، که در آن تولید کشاورزی کم است، مردم دو سوم انرژی خود را از هیزم به دست می آورند
13. In the central hilly region 70% of the annual herbage production is obtained in the spring with near zero summer production.
[ترجمه ترگمان]در منطقه تپه ای، ۷۰ درصد از تولید سالانه herbage در بهار با تولید تابستانه نزدیک به صفر بدست می آید
[ترجمه گوگل]در منطقه تپه ای مرکزی 70 درصد تولید سالیانه گیاه در بهار با تولید نزدیک به صفر تابستان به دست می آید
14. A few places were kind of hilly, and some very high triple canopy forests and rubber plantations were up there.
[ترجمه ترگمان]بعضی از جاها به نوعی کوهستانی بودند، و بعضی از جنگل های بارانی سه تایی و مزارع لاستیکی آن بالا بودند
[ترجمه گوگل]چندین مکان از نوع تپه بود، و برخی از جنگلهای تابلوی بسیار بالایی و کشتزارهای لاستیکی وجود داشت
15. For example, it may not work in hilly areas because its transmission signal is weaker than satellite broadcasts.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ممکن است در مناطق تپه ای کار نکند زیرا سیگنال انتقالی آن از پخش ماهواره ای ضعیف تر است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ممکن است در مناطق تپه ای کار نکند چون سیگنال انتقال آن ضعیف تر از پخش ماهواره ای است