کلمه جو
صفحه اصلی

valuation


معنی : ارزیابی، تقویم، بها
معانی دیگر : ارزشیابی، قیمت یابی، تعیین قیمت، ارزش گذاری، قدر، ارزه

انگلیسی به فارسی

ارزیابی، تقویم، ارزش گذاری، بها


ارزیابی، بها


ارزیابی، ارزشگذاری، بها، تقویم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of estimating, determining, or setting the value of something; appraisal.
مشابه: appraisal

(2) تعریف: an assessment of the value of something; worth.
مشابه: appraisal, estimation, value, worth

• appraisal, estimate; judgment of the significance (of something)
a valuation is a judgement about how much money something is worth.
a valuation is also a judgement about how good or bad something is.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] ارزشیابی
[زمین شناسی] ارزشیابی، ارزیابى ،عمل یا فرایند ارزیابی یا برآورد ارزش یا قیمت
[نساجی] ارزیابی - ارزش یابی
[ریاضیات] ارزه
[معدن] ارزشیابی (عمومی)

مترادف و متضاد

ارزیابی (اسم)
estimate, cost accounting, indiction, appraisal, evaluation, assessment, valuation, appraisement

تقویم (اسم)
estimate, calendar, appraisal, assessment, valuation

بها (اسم)
value, valuation, cost, worth, price

جملات نمونه

1. property valuation for the purpose of taxation
ارزشیابی ملک به منظور تعیین مالیات

2. inventory valuation
ارزش گذاری موجودی

3. Surveyors carried out a valuation on / of our house.
[ترجمه ترگمان]surveyors در خانه ما ارزیابی و ارزیابی می کرد
[ترجمه گوگل]نقشه برداران ارزیابی را در خانه ما انجام دادند

4. The valuation becomes a benchmark against which to judge other prices.
[ترجمه ترگمان]این ارزیابی به یک معیار تبدیل می شود که در آن قیمت سایر قیمت ها مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]ارزیابی یک معیار است که بر اساس آن قضاوت بر روی قیمت های دیگر باشد

5. Experts put / set a high valuation on the painting.
[ترجمه ترگمان]متخصصان ارزیابی بالایی را بر روی این نقاشی قرار دادند
[ترجمه گوگل]کارشناسان ارزش / ارزش گذاری بالا را بر روی نقاشی قرار داده اند

6. She puts a high valuation on trust between colleagues.
[ترجمه ترگمان]او ارزیابی بالایی از اعتماد بین همکاران خود قرار می دهد
[ترجمه گوگل]او ارزیابی بالایی در مورد اعتماد بین همکاران ارائه می دهد

7. After valuation, properties will be banded in groups of £20,000 or more.
[ترجمه ترگمان]پس از ارزش گذاری، اموال در گروه های ۲۰۰۰۰ پوند یا بیشتر جمع خواهند شد
[ترجمه گوگل]پس از ارزیابی، خواص در گروه های 20،000 یا بیشتر پوند قرار خواهد گرفت

8. Experts set a high valuation on the painting.
[ترجمه ترگمان]متخصصان ارزیابی بالایی را بر روی این نقاشی وضع کردند
[ترجمه گوگل]کارشناسان ارزیابی بالا در نقاشی را تعیین می کنند

9. The property has a valuation of $ 6 billion.
[ترجمه ترگمان]ارزش این اموال بالغ بر ۶ میلیارد دلار است
[ترجمه گوگل]دارایی دارای ارزش 6 میلیارد دلار است

10. The analysis and valuation of a claim often requires a very thorough knowledge of labour, plant and materials use with time.
[ترجمه ترگمان]تحلیل و ارزیابی یک ادعا اغلب نیازمند دانش بسیار جامع از کار، کارخانه و مواد با زمان است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل و ارزیابی ادعا اغلب نیاز به دانش بسیار دقیق از کار، گیاه و مواد با زمان دارد

11. The deal comes with free valuation, no arrangement fee or extended redemption penalties.
[ترجمه ترگمان]این معامله با ارزیابی رایگان، بدون پرداخت هزینه و یا penalties تمدید می شود
[ترجمه گوگل]این معامله با ارزش گذاری رایگان، بدون هزینه تنظیم و یا جریمه بازپرداخت تمدید می شود

12. An independent valuation of the estimated purchase price of the existing house in the new location will be carried out.
[ترجمه ترگمان]یک ارزیابی مستقل از قیمت خرید تخمینی خانه موجود در محل جدید انجام خواهد شد
[ترجمه گوگل]ارزیابی مستقل از قیمت خرید تخمینی خانه موجود در محل جدید انجام خواهد شد

13. If the valuation officer himself makes an alteration for whatever reason, for example, a renewed right exists.
[ترجمه ترگمان]اگر خود مامور ارزیابی به هر دلیلی تغییر کند، برای مثال، یک حق جدید وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای مثال اگر یک افسر ارزیابی به دلیلی تغییرات را ایجاد کند، یک حق تجدید وجود دارد

14. Consultants undertook the highways valuation on a depreciated replacement cost basis.
[ترجمه ترگمان]مشاوران ارزیابی بزرگراه ها را بر پایه هزینه جایگزین با ارزش پایین انجام دادند
[ترجمه گوگل]مشاوران ارزیابی بزرگراه ها را بر مبنای هزینه های جایگزین تخفیف دادند

property valuation for the purpose of taxation

ارزشیابی ملک به منظور تعیین مالیات


پیشنهاد کاربران

ارزیابی، ارزش یابی

valuation ( ریاضی )
واژه مصوب: ارزه
تعریف: تابعی نرده‏ای بر یک میدان که خواصی مشابه خواص قدر مطلق دارد


کلمات دیگر: