1. management and the duties associated with it
مدیریت و مسئولیت های مربوطه
2. management timber
لیاقت مدیریت
3. bad management set the company back by ten years
سوء مدیریت شرکت را ده سال عقب انداخت.
4. good management caused the restaurants prosperity
مدیریت خوب موجب رونق رستوران شد.
5. the management are negotiating with the workers
کارفرمایان در حال مذاکره با کارگران هستند.
6. the management of contagious diseases
کنترل بیماری های واگیردار
7. his bad management ruined the school
مدیریت ضعیف او باعث از بین رفتن مدرسه شد.
8. his crude management techniques
روش خشن مدیریت او
9. labor and management should work in harmony
کارگر و کارفرما باید هماهنگ باشند.
10. the top management
مدیران عالیرتبه
11. he is studying management at the university
او در دانشگاه مدیریت می خواند.
12. the bank's new management
مدیران جدید بانک
13. the company prospered under his management
با مدیریت او شرکت رونق گرفت.
14. the workers leaned on the management by threatening to go on strike
کارگران با تهدید به اعتصاب مدیران را تحت فشار قرار دادند.
15. the new misunderstanding between labor and management
اختلاف جدید میان کارگران و کارفرمایان
16. he went to london and deputed the management of the school to his son
او به لندن رفت و اداره ی مدرسه را به پسرش سپرد.
17. the government has to jettison its old management practices
دولت باید روش های قدیمی مدیریت را به دور بیاندازد.
18. a flare-up of disputes among workers and the management
بروز ناگهانی اختلاف نظر بین کارگران و کارفرمایان
19. Management is looking at ways of cutting costs.
[ترجمه ترگمان]مدیریت به دنبال راه هایی برای کاهش هزینه ها است
[ترجمه گوگل]مدیریت به دنبال راه های کاهش هزینه ها است
20. Management need to explore ways of improving office security.
[ترجمه ترگمان]مدیریت باید راه هایی برای بهبود امنیت اداره را بررسی کند
[ترجمه گوگل]مدیریت باید راه های بهبود امنیت اداری را بیاموزد
21. He is a firm believer in total quality management.
[ترجمه ترگمان]او یک معتقد محکم در مدیریت کیفیت است
[ترجمه گوگل]او معتقد جامع در مدیریت کیفیت جامع است
22. He mediated a settlement between labor and management.
[ترجمه ترگمان]او توافق بین کار و مدیریت را میانجی گری کرد
[ترجمه گوگل]او واسطه بین کار و مدیریت است
23. Management and labor are dickering over pay, benefits and working conditions.
[ترجمه ترگمان]مدیریت و نیروی کار بر روی پرداخت، مزایا و شرایط کاری تمرکز دارند
[ترجمه گوگل]مدیریت و نیروی کار بیش از پرداخت، مزایا و شرایط کاری است
24. Management and staff are at loggerheads over the plan.
[ترجمه ترگمان]مدیریت و کارکنان بر سر این برنامه با هم مخالف هستند
[ترجمه گوگل]مدیران و کارکنان در حال برنامه ریزی هستند
25. The company's top-down management style made decision-making slow and inflexible.
[ترجمه ترگمان]سبک مدیریت ارشد شرکت تصمیم گیری را آهسته و غیرقابل انعطاف ساخت
[ترجمه گوگل]سبک مدیریت بالا از پایین این شرکت، تصمیم گیری را آهسته و غیر انعطاف پذیر ساخته است
26. Changes in top management of the company had been in the wind for weeks.
[ترجمه ترگمان]تغییرات در مدیریت ارشد شرکت به مدت چند هفته در باد بوده است
[ترجمه گوگل]تغییرات در مدیریت ارشد این شرکت طی هفته ها در معرض باد بوده است
27. The company went bankrupt because of its poor management.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به دلیل مدیریت ضعیف آن ورشکست شد
[ترجمه گوگل]این شرکت به علت مدیریت ضعیفش ورشکسته شد