1. Heavy rain meant the pitch was waterlogged.
[ترجمه ترگمان]باران سنگین به معنای آب شدن آب بود
[ترجمه گوگل]باران سنگین به این معنی بود که زمین خشک شده بود
2. The match is off because of a waterlogged pitch.
[ترجمه ترگمان]این مسابقه به دلیل زیر آب از آب در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]این مسابقه به دلیل یک زمین لرزه افتاده است
3. They couldn't play because the pitch was waterlogged.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستند بازی کنند چون زمین از آب پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]آنها نمیتوانستند بازی کنند چرا که زمین غرق شد
4. Large tracts of land will be waterlogged and rendered saline, and innumerable species of wildlife destroyed for ever.
[ترجمه ترگمان]زمین های بزرگی از زمین از بین خواهند رفت و نمک و انواع بی شمار حیات وحش را برای همیشه از بین خواهند برد
[ترجمه گوگل]مناطق بزرگی از زمین غرق می شوند و نمک زده می شوند و گونه های بی شماری از حیات وحش برای همیشه از بین می رود
5. A farmyard midden may become waterlogged, its decomposition anaerobic, and substances may be leached out by rain.
[ترجمه ترگمان]ممکن است زمین های صحرایی در حال آب شدن باشد، تجزیه بی هوازی و مواد ممکن است با باران رفع شوند
[ترجمه گوگل]یک مزرعه مزین ممکن است دچار غرق شدن شود، تجزیه آنا بیرونی، و مواد ممکن است از طریق باران بریده شود
6. Most of the apparent paths led into long waterlogged hollows.
[ترجمه ترگمان]بیشتر راه های آشکار منتهی به دره های دراز از آب شده بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از مسیرهای ظاهری منجر به حفره های دور افتاده شد
7. Dead plants can not rot properly in the waterlogged soil.
[ترجمه ترگمان]گیاهان مرده را نمی توان به درستی در خاک آب از دست داد
[ترجمه گوگل]گیاهان مرده نمیتوانند به طور مرتب در خاک خشک شده پوسیدگی ببندند
8. All the others ties were postponed because of waterlogged grounds.
[ترجمه ترگمان]همه روابط دیگر به دلیل زمین های زیر آب به تعویق افتاد
[ترجمه گوگل]همهی دیگر ارتباطات به علت زمینهای غرق شده به تعویق افتاد
9. The ground was still too waterlogged for sowing rice.
[ترجمه رعنا] زمین کشت برنج بشدت اب دارد.
[ترجمه رعنا] زمین برای کاشت برنج اب زیادی دارد.
[ترجمه رعنا] زمین برای کاشت برنج باید غرق اب باشد.
[ترجمه ترگمان]زمین هنوز پر از آب بود برای کاشت برنج
[ترجمه گوگل]زمین برای کاشت برنج هنوز بیش از حد غرق شده بود
10. The table in the snooker room is waterlogged, its baize stained and its wooden sides cracked.
[ترجمه ترگمان]می زی در اتاق نشیمن خیس از آب است و کناره های چوبی آن ترک خورده است
[ترجمه گوگل]میز در اتاق اسنوکر غرق شده است، بیضی آن رنگ آمیزی شده و طرف های چوبی آن ترک خورده است
11. The game was cancelled because the field was waterlogged.
[ترجمه ترگمان]این بازی به دلیل آب شدن زمین لغو شد
[ترجمه گوگل]این بازی لغو شد چرا که میدان غرق شد
12. Above this the soil has become waterlogged.
[ترجمه ترگمان]در بالای این خاک، خاک از آب در آمده است
[ترجمه گوگل]در بالای این خاک خاک افتاده است
13. Waterlogged, he perched on top of the cabin and soon gurgled his song.
[ترجمه ترگمان]به بیت بالای کابین نشسته بود و به زودی ترانه خود را به صدا درمی آورد
[ترجمه گوگل]او غرق در آب شد، او در بالای کابین قرار گرفت و به زودی آهنگش را گول زد
14. It must not be waterlogged, but when improved with garden compost or manure it is ideal.
[ترجمه ترگمان]باید آب از آب در بیاید، اما وقتی با کمپوست کردن علف های هرز و کود شیمیایی بهبود پیدا کرد، ایده آل است
[ترجمه گوگل]این نباید غرق شود، اما هنگامی که کمپوست باغ و کود را بهبود می بخشد، ایده آل است