1. Nitrates contribute to nutrient enrichment which encourages algal growth and blooms.
[ترجمه ترگمان]Nitrates به غنی سازی ماده مغذی کمک می کنند که رشد جلبک و شکوفه دهی جلبکی را تشویق می کند
[ترجمه گوگل]نیترات ها به غنی سازی مواد مغذی کمک می کنند که سبب رشد و جلبک دریایی می شود
2. Radiogenic studies indicate that there have been metasomatic enrichment events of comparable antiquity in the mantle.
[ترجمه ترگمان]مطالعات Radiogenic نشان می دهد که رویداده ای غنی سازی metasomatic مربوط به قدمت قابل مقایسه در شنل وجود داشته است
[ترجمه گوگل]مطالعات رادیوژنیک نشان می دهد که رویدادهای غنی سازی متاسوماتیک از آثار تاریخی مشابه در گوشته وجود دارد
3. In the present case, the concept of unjust enrichment suggests that the plaintiffs should have a remedy.
[ترجمه ترگمان]در این مورد، مفهوم غنی سازی ناعادلانه حاکی از آن است که شاکیان باید یک درمان داشته باشند
[ترجمه گوگل]در این مورد، مفهوم غنی سازی ناعادلانه نشان می دهد که شاکیان باید یک راه حل داشته باشند
4. Each reframing represented a further refinement and enrichment of their appreciation for their new role.
[ترجمه ترگمان]هر یک از reframing، پالایش و غنی سازی بیشتر را برای نقش جدید خود نشان می دهند
[ترجمه گوگل]هر یک از اصلاحیه ها، بهبود و غنی سازی بیشتر را برای نقش جدید خود به نمایش گذاشتند
5. The focus upon the offender's unjust enrichment is also questionable for two reasons.
[ترجمه ترگمان]تمرکز بر غنی سازی ناعادلانه مجرم نیز به دو دلیل سوال برانگیز است
[ترجمه گوگل]تمرکز بر غنی سازی ناعادلانه مجرم نیز به دو دلیل قابل بحث است
6. This supernatant was used for measurement of isotopic enrichment of free leucine.
[ترجمه ترگمان]این مواد رویی برای اندازه گیری غنی سازی isotopic از leucine آزاد مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این ابرنواختر برای اندازه گیری غنی سازی ایزوتوپ آزاد لوسین مورد استفاده قرار گرفت
7. Another approach is to enrol for a Marriage Enrichment Course.
[ترجمه ترگمان]یک روش دیگر ثبت نام در دوره Enrichment ازدواج است
[ترجمه گوگل]یک رویکرد دیگر این است که برای یک دوره غنی سازی ازدواج ثبت نام کنید
8. Hayward Wiggins launched a kids' summer enrichment program nine years ago, he turned the rules inside out.
[ترجمه ترگمان]هیوا رد wiggins نه سال پیش برنامه غنی سازی تابستانی کودکان را آغاز کرد و قوانین داخلی را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]هویward Wiggins نه سال پیش یک برنامه غنی سازی تابستانی بچه ها را راه اندازی کرد و قوانین را از داخل خارج کرد
9. The enrichment of forms and surfaces acts as a social catalyst.
[ترجمه ترگمان]غنی سازی اشکال و سطوح به عنوان یک کاتالیزور اجتماعی عمل می کند
[ترجمه گوگل]غنی سازی اشکال و سطوح به عنوان یک کاتالیزور اجتماعی عمل می کند
10. In the invention, the composite enrichment material is prepared to a ball-shaped, fibre-shaped and flat film or a pipe-shaped film.
[ترجمه ترگمان]در اختراع، مواد غنی سازی کامپوزیت به شکل یک فیلم به شکل توپ شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]در اختراع مواد غنی سازی کامپوزیت به یک شکل توپ، شکل فیبر و تخت یا یک فیلم شکل لوله تهیه می شود
11. He called upon the North to close its nuclear reprocessing and enrichment facilities and to submit its nuclear programme to international inspection.
[ترجمه ترگمان]او از شمال خواست تا غنی سازی اتمی و تاسیسات غنی سازی را ببندد و برنامه هسته ای خود را به بازرسی بین المللی تحویل دهد
[ترجمه گوگل]وی از شمال خواسته است تا امکانات بازسازی و غنی سازی هسته ای خود را بسته و برنامه هسته ای خود را برای بازرسی بین المللی ارائه دهد
12. Both also banned the development of nuclear reprocessing and uranium enrichment facilities.
[ترجمه ترگمان]هر دو آن ها توسعه پردازش مجدد هسته ای و تاسیسات غنی سازی اورانیوم را ممنوع کردند
[ترجمه گوگل]هر دو همچنین ممنوع ساختن امکانات بازتولید هسته ای و تاسیسات غنی سازی اورانیوم شدند
13. But the size of the buildings suggests that uranium enrichment at Dimona is carried out on a relatively small scale.
[ترجمه ترگمان]اما اندازه ساختمان ها حاکی از آن است که غنی سازی اورانیوم در رآکتور دیمونا نسبتا کوچک انجام می شود
[ترجمه گوگل]اما اندازه ساختمان ها نشان می دهد که غنی سازی اورانیوم در Dimona در مقیاس نسبتا کوچک انجام می شود
14. All these contributed much to a sense of fellowship and corporate social identity as well as providing opportunities for personal development and individual enrichment.
[ترجمه ترگمان]همه اینها باعث ایجاد حس کمک هزینه و هویت اجتماعی شرکتی و نیز فراهم کردن فرصت هایی برای توسعه فردی و غنی سازی فردی می شد
[ترجمه گوگل]همه اینها به معنای مشارکت و هویت اجتماعی شرکتی و نیز ارائه فرصت هایی برای توسعه شخصی و غنی سازی فردی کمک می کرد