کلمه جو
صفحه اصلی

tillage


معنی : کشاورزی، خیش، کشت، کشت و زرع
معانی دیگر : کشت و کار

انگلیسی به فارسی

کشت، کشاورزی، کشت وزرع


خاکستر، کشت و زرع، کشت، کشاورزی، خیش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the cultivation of soil.
مشابه: cultivation

(2) تعریف: land that has been cultivated.

• working of land; cultivated land

دیکشنری تخصصی

[خاک شناسی] خاک ورزی
[آب و خاک] خاک ورزی

مترادف و متضاد

کشاورزی (اسم)
agriculture, agronomy, tillage, husbandry, arboretum

خیش (اسم)
share, tillage, plow, coarse linen cloth, miner, tilling, rooter, ploughshare, tilth, ditcher, tusk, scooter, plowing

کشت (اسم)
cultivation, tillage, tilth

کشت و زرع (اسم)
tillage, plantation

جملات نمونه

1. That technique -- a form of so-called conservation tillage -- leaves dead stubble on the ground in place of neatly cleared rows.
[ترجمه ترگمان]این روش - - نوعی از اصطلاح کشاورزی به اصطلاح حفاظت شده، ته ریش را روی زمین به جای ردیف های منظم تمیز می کند
[ترجمه گوگل]این تکنیک - یک فرم از اصطلاح خراسانی به اصطلاح - برگ های مرده را روی زمین به جای ردیف های مرتب پاک می کند

2. Most tillage was temporary, and some quite large farms had no implements.
[ترجمه ترگمان]بیشتر کشاورزی موقتی بود، و بعضی از مزارع بزرگ هیچ کار نداشتند
[ترجمه گوگل]بیشتر شخم زدن موقت بود، و برخی از مزارع بسیار بزرگ هیچ پیاده سازی نداشتند

3. Tacitus more astutely emphasized their dependence upon tillage farming.
[ترجمه ترگمان]تاسیت نیز بر وابستگی خود به کشاورزی کشاورزی تاکید بیشتری داشت
[ترجمه گوگل]Tacitus بیشتر به شدت بر وابستگی خود را به کشاورزی شخم زده تأکید کرد

4. Controlled traffic tillage and its current research were introduced.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی کنترل شده و تحقیقات فعلی آن معرفی شدند
[ترجمه گوگل]ترافیک ترافیکی کنترل شده و تحقیقات فعلی آن معرفی شده است

5. Territory by long - term soil tillage cultivation, a higher degree of maturation.
[ترجمه ترگمان]گستره کشت و زرع زمین بلند مدت، درجه بالاتری از بلوغ را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه گوگل]قلمروی توسط کشت زراعی بلند مدت خاک، درجه بالاتری از بلوغ

6. Forests have given place to tillage and pasture.
[ترجمه ترگمان]جنگل ها به کشت و زرع و چراگاه داده شده اند
[ترجمه گوگل]جنگل ها به خاک و شیب زمین داده شده اند

7. This practice is called conservation tillage.
[ترجمه ترگمان]این روش به اصطلاح کشاورزی حفاظت شده نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این عمل خاکی حفاظت نامیده می شود

8. The conservation tillage technology is a new - style cultivation relative to the traditional farming.
[ترجمه ترگمان]فن آوری کشاورزی برای کشاورزی یک تزکیه سبک جدید نسبت به کشاورزی سنتی است
[ترجمه گوگل]تکنولوژی خاکورزی حفاظتی یک کشت تازه در مقایسه با کشاورزی سنتی است

9. To provide the best agricultural soil tillage whole machinery Rotary machine.
[ترجمه ترگمان]برای تامین بهترین محصولات کشاورزی کشاورزی به صورت کل ماشین روتاری
[ترجمه گوگل]برای ارائه بهترین ماشین آلات خاک زراعی کشاورزی ماشین آلات چرخشی

10. This cloddy condition is the result of long-continued tillage with tractor and heavy disc implements, and without retention of crop residue mulch (FAO Soils Bulletin 7.
[ترجمه ترگمان]این شرط cloddy ناشی از کشت مداوم با تراکتور و ابزارهای دیسک سنگین است، و بدون نگهداری ضایعات حاصل از محصول (FAO)۷
[ترجمه گوگل]این شرایط بدست آمده حاصل از کارآیی زراعی طولانی با تراکتور و دیسک های سنگین است و بدون نگهداری از بقایای محصول مالچ (FAO Soils Bulletin 7

11. Tillage erosion is a new field of soil erosion research.
[ترجمه ترگمان]فرسایش حفره ای یک میدان جدید از تحقیقات فرسایش خاک است
[ترجمه گوگل]فرسایش خاکی یک زمینه جدید از تحقیقات فرسایش خاک است

12. A new corn zero tillage seeder with deep loosening and fertilization function, which can be used to seed corn in wheat corn plantation area, was developed.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی جدید کشاورزی بدون شخم زدن با شل شدن و تولید کود شیمیایی، که می تواند برای دانه ذرت در مزرعه گندم کشت گندم مورد استفاده قرار گیرد، توسعه یافت
[ترجمه گوگل]سیب زمینی صفر جدید با عملکرد خالص سازی و باروری عمیق، که می تواند برای ذرت دانه در منطقه ذرت گندم مورد استفاده قرار گیرد، توسعه یافت

13. Through vibration frequency spectrum analysisof no - tillage seeder in field, its vibration characteristics were obtained.
[ترجمه ترگمان]از طریق طیف فرکانس ارتعاش analysisof no در میدان، ویژگی های ارتعاشی آن به دست آمد
[ترجمه گوگل]از طریق تجزیه و تحلیل فراوانی فرکانس ارتعاش بدون خاکورزی در زمینه، ویژگی های ارتعاش آن بدست آمد

14. Tillage treatments affect soil nutrient in soil profile, soil nutrient content, and fertilizer use ratio.
[ترجمه ترگمان]درمان های Tillage بر مواد مغذی خاک در پروفیل خاک، مواد مغذی خاک و نسبت استفاده از کود تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]تیمارهای آبیاری در محیط خاک، مواد مغذی خاک و نسبت مصرف کود به مواد مغذی خاک اثر می گذارد

پیشنهاد کاربران

شخم. خاکورزی

کشت. خیش. کشاورزی. زراعت. کشت و زرع

tillage ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: خاک ورزی 2
تعریف: انجام هرنوع عملیات بر روی خاک برای بهبود رشد گیاه زراعی


کلمات دیگر: