کلمه جو
صفحه اصلی

کار تمام ساختن

فرهنگ فارسی

کار تمام کردن

لغت نامه دهخدا

کار تمام ساختن. [ ت َ ت َ ] ( مص مرکب ) کار تمام کردن. رجوع بهمین لغت شود.
- کار کسی یا جانوری را تمام ساختن ؛ او را کشتن.


کلمات دیگر: