کلمه جو
صفحه اصلی

medicated


معنی : مشبع

انگلیسی به فارسی

درمان دارویی، مشبع


انگلیسی به انگلیسی

• treated; drugged; containing medication

مترادف و متضاد

مشبع (صفت)
abrim, medicated, heaped, impregnated, replete, satiate

جملات نمونه

1. If they are still eating, try obtaining a medicated flake from your local vet.
[ترجمه ترگمان]اگر هنوز مشغول خوردن هستند، امتحان پزشکی را از دامپزشک محلی خود بگیرید
[ترجمه گوگل]اگر آنها هنوز در حال خوردن غذا هستند، سعی کنید از شراب محلی خود تجویز کنید

2. While in his medicated, pain-saturated state, he begins to hallucinate.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در مورد پزشکی که از درد و رنج ناشی می شود، شروع به hallucinate می کند
[ترجمه گوگل]در حالیکه در حالت دارویی که در حالت اشباع درد است، او شروع به توهم می کند

3. Disguise a blemish with a touch of medicated cover-stick, then set with loose face powder.
[ترجمه ترگمان]یک لکه را با یک تماس با چسب دارویی تمیز کنید، سپس با پودر صورت شل دست به کار شوید
[ترجمه گوگل]پودر صورت را با لمس پوشش پلاستیکی ماسک پنهان کنید، سپس با پودر چسبناک تنظیم کنید

4. Then muslin bags containing medicated rice are dipped in warm milk and are dabbed all over your body.
[ترجمه ترگمان]سپس کیسه های muslin که محتوی برنج است در شیر گرم فرو می روند و همه را از روی بدنت پاک می کنند
[ترجمه گوگل]سپس کیسه های مسیل حاوی برنج دارویی شبیه شیر گرم می شوند و در سراسر بدن شما می شود

5. The lactating and creep rations can be medicated with 200 - 300 g of phenoxymethyl penicillin.
[ترجمه ترگمان]این ماده شیرده و rations می تواند با ۲۰۰ - ۳۰۰ گرم پنی سیلین تجویز شود
[ترجمه گوگل]جیره های تغذیه کننده و شیرده با 200 تا 300 گرم فنس اتیل پنی سیلین درمان می شوند

6. A medicated inhalant dispenser has a plastics material body having a mouthpiece .
[ترجمه ترگمان]پزشکی پزشکی inhalant، یک بدنه مواد پلاستیکی دارد که یک صدا دارد
[ترجمه گوگل]تلگراف داروی دارویی دارای یک ماده پلاستیکی دارای یک دهانه است

7. Pigs acutely affected with swine dysentery should be medicated via the water.
[ترجمه ترگمان]خوک ها به شدت مبتلا به اسهال خوکی هستند که باید از طریق آب پزشکی تجویز شوند
[ترجمه گوگل]خوک ها به شدت مبتلا به دیازنتری خوکی باید از طریق آب درمان شوند

8. The molluscacidal medicated additive is bromoacetyl bromide or niclosamide.
[ترجمه ترگمان]یک افزودنی دارویی molluscacidal یا bromoacetyl یا niclosamide است
[ترجمه گوگل]افزودن داروهای ضد التهابی مانند بموسیتیل برمید یا نیکلزامید است

9. OBJECTIVE:To study the healthful effects of the medicated diet containing Rhizoma Alismatis and Lentinus Edodes (RALE) in blood-lipid regulation and antioxidation.
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: برای مطالعه اثرات مفید رژیم دارویی حاوی Rhizoma Alismatis و Lentinus Edodes (rale)در تنظیم چربی - چربی و antioxidation
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثرات سالم رژیم دارویی حاوی Rhizoma Alismatis و Lentinus Edodes (RALE) در تنظیم قند خون و آنتی اکسیداسیون

10. The medicated band of the present invention can prevent the cable from white ant with reduced environmental pollution.
[ترجمه ترگمان]گروه پزشکی اختراع موجود می تواند از مورچه سفید با کاهش آلودگی محیط زیست جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]باند درمانی اختراع حاضر میتواند کابل مگس سفید را با کاهش آلودگی محیطی کاهش دهد

11. A medicated cough drop (especially one with menthol) will be good for your voice.
[ترجمه ترگمان]یک قطره cough پزشکی (به خصوص یکی از menthol)برای صدای شما خوب خواهد بود
[ترجمه گوگل]یک قطره سرفه دارویی (به ویژه یک با مونول) برای صدای شما مناسب خواهد بود

12. A device for delivering a medicated product or the like to a bodily cavity is provided.
[ترجمه ترگمان]دستگاهی برای تحویل یک محصول دارویی یا شبیه به حفره بدنی ارائه شده است
[ترجمه گوگل]یک دستگاه برای ارائه یک محصول دارویی یا مانند آن به یک حفره بدن ارائه شده است

13. medicated cleansing pads for sensitive skin.
[ترجمه ترگمان]پدهای cleansing دارویی برای پوست حساس
[ترجمه گوگل]پد پاک کننده های پزشکی برای پوست حساس

14. Can irritability skin wash a face with medicated soap?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است عصبانیت پوست صورت خود را با صابون تجویز کند؟
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است پوست تحریک پذیر پوست را با صابون دارویی بشویید؟

15. A small medicated or flavored tablet; a troche.
[ترجمه ترگمان]یک قرص medicated کوچک یا با مزه؛ یک troche
[ترجمه گوگل]قرص کوچک دارویی یا طعم دار؛ یک غریبه

پیشنهاد کاربران

درمانی ، دارویی ، طبی


کلمات دیگر: