1. She told me her life history.
[ترجمه ترگمان] اون تاریخچه زندگیش رو بهم گفت
[ترجمه گوگل]او به من تاریخ زندگی من گفت
2. Some people give you their life history without much prompting.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد بدون انگیزه دادن به شما تاریخ زندگی خود را به شما می دهند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم به شما سابقه زندگی خود را بدون اغراق هدایت می کنند
3. But events in one's life history could change this.
[ترجمه ترگمان]اما اتفاقات در تاریخ زندگی یک نفر می تواند این را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]اما حوادثی که در زندگی یک زندگی می تواند این را تغییر دهد
4. Only a life history approach can allow us to follow these threads to a fuller understanding of each person's singular present.
[ترجمه ترگمان]تنها یک رویکرد سابقه زندگی می تواند به ما این امکان را بدهد که این رشته ها را به درک کامل تر از حال هر فرد منتقل کنیم
[ترجمه گوگل]فقط یک رویکرد تاریخ زندگی می تواند به ما اجازه دهد تا این موضوعات را به درک کاملتری از حضور فردی هر فرد پی ببریم
5. Ageing could evolve as part of an optimal life history.
[ترجمه ترگمان]پیری می تواند به عنوان بخشی از تاریخ بهینه زندگی رشد کند
[ترجمه گوگل]پیری می تواند به عنوان بخشی از تاریخ زندگی بهینه ای تکامل یابد
6. A good example are the reminiscence and life history projects now active in many areas of the country.
[ترجمه ترگمان]نمونه خوب این است که پروژه های تاریخ و تاریخچه زندگی در بسیاری از مناطق کشور فعال هستند
[ترجمه گوگل]نمونه خوبی از پروژه های حافظه و زندگی در حال حاضر در بسیاری از مناطق کشور است
7. It will use a sample survey and a life history approach.
[ترجمه ترگمان]این روش از یک بررسی نمونه و یک رویکرد سابقه زندگی استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]از یک نمونه ی نمونه و رویکرد تاریخ زندگی استفاده خواهد کرد
8. The third consequence of a bottlenecked life history is a genetic one.
[ترجمه ترگمان]سومین نتیجه یک تاریخچه زندگی bottlenecked یک مساله ژنتیکی است
[ترجمه گوگل]نتیجه سوم یک تاریخ زندگی گیج کننده یک ژنتیک است
9. This is not surprising, when you consider the life history of much of our tap water.
[ترجمه ترگمان]این تعجب آور نیست، زمانی که شما تاریخچه زندگی بخش اعظم آب شیر ما را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]این تعجب آور نیست، زمانی که شما تاریخ زندگی بسیاری از آب شیرین ما را در نظر بگیرید
10. Family background and life history of Zhang Ailing decision costumes complex formation.
[ترجمه ترگمان]پیشینه خانواده و سابقه زندگی ژانگ Ailing تشکیل مجموعه پیچیده را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]پس زمینه خانواده و سابقه زندگی ژانگ Ailing تصمیم گیری لباس فرم های پیچیده
11. Schistosoma including the life history of adult, egg, miracidium, sporocyst, cercariae and insects, such as children 6 stage.
[ترجمه ترگمان]Schistosoma شامل تاریخچه زندگی بالغ، تخم مرغ، miracidium، sporocyst، cercariae و حشرات، مانند کودکان ۶
[ترجمه گوگل]شیستوزومای شامل سابقه زندگی بالغ، تخم مرغ، میرکسیتیم، اسپوروسیت، سرکاریا و حشرات مانند کودکان 6 ساله است
12. The brine shrimp Artemia's life history, population dynamics and effects of salinity on population traits and reproduction traits were studied at Haifeng Saltworks, which situated along Bohai Bay.
[ترجمه ترگمان]تاریخچه زندگی میگو، تاریخچه زندگی، پویایی جمعیت و تاثیر شوری بر صفات جمعیتی و ویژگی های تولید مثل در Haifeng Saltworks، که در امتداد خلیج Bohai واقع شده است، مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]در سالن حیفا، که در امتداد خلیج بوخای واقع شده است، تاریخچه زندگی آرتمیای میگو، پویش جمعیت و اثرات شوری بر صفات جمعیت و صفات تولید مثل مورد مطالعه قرار گرفت
13. The ecological implication of this life history strategy of rice water weevil was discussed.
[ترجمه ترگمان]مفهوم اکولوژیکی این استراتژی تاریخچه زندگی of آب برنج مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]معیار اکولوژیکی این استراتژی تاریخ زندگی آبله برنج مورد بحث قرار گرفت
14. Their life history to date, although short, has been interesting and rather hectic.
[ترجمه ترگمان]تاریخ زندگی آن ها، هرچند کوتاه، جالب و نسبتا آشفته بوده است
[ترجمه گوگل]تاریخ زندگی آنها تا به امروز، اگر چه کوتاه است، جالب و غریب بوده است
15. Describe the life history of a moth or butterfly.
[ترجمه ترگمان]تاریخچه زندگی یک پروانه یا پروانه را شرح دهید
[ترجمه گوگل]سابقه زندگی یک پروانه یا پروانه را شرح دهید