1. The outsider sees the best of the game.
[ترجمه ترگمان]غریبه بهترین بازی را می بیند
[ترجمه گوگل]بیگانه بهترین بازی را می بیند
2. I'm an outsider, the only foreign woman in the group.
[ترجمه افشین] ]من یک بیگانه، تنها زن خارجی در گروه هستم
[ترجمه ترگمان]من یک بیگانه هستم، تنها زن خارجی در گروه
[ترجمه گوگل]من یک بیگانه، تنها زن خارجی در گروه است
3. To an outsider it may appear to be a glamorous job.
[ترجمه ترگمان]برای یک غریبه ممکن است یک شغل پر زرق و برق باشد
[ترجمه گوگل]به یک بیگانه ممکن است یک کار فریبنده باشد
4. Things often appear chaotic to the outsider.
[ترجمه ترگمان]اغلب چیزها برای خارج از کشور آشفته و آشفته به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]چیزهایی که اغلب برای بیگانه به نظر می رسند، به نظر می رسد
5. I would always be an outsider here - no matter that I spoke fluent Spanish.
[ترجمه ترگمان]من همیشه یک بیگانه بودم - مهم نبود که من به زبان اسپانیایی حرف می زدم
[ترجمه گوگل]من همیشه یک بیگانه هستم - مهم نیست که اسپانیایی زبانم صحبت کنم
6. He was an outsider in the race to be the new UN Secretary-General.
[ترجمه ترگمان]او یک غریبه در نژاد بود که دبیر کل سازمان ملل بود
[ترجمه گوگل]او در مسابقه به عنوان دبیر کل جدید سازمان ملل متحد بیگانه بود
7. The race was won by a 201 outsider.
[ترجمه ترگمان]این مسابقه توسط یک نفر از خارجی ها برگزار شد
[ترجمه گوگل]مسابقه توسط 201 نفر بیگانه به دست آمد
8. To an outsider, the system seems complex and confusing.
[ترجمه ترگمان]برای یک غریبه، سیستم پیچیده و گیج کننده به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]به یک بیگانه، سیستم به نظر پیچیده و گیج کننده است
9. Malone, a cop, felt as much an outsider as any of them.
[ترجمه ترگمان]دکتر مالون، یک پلیس، احساس یک بیگانه نسبت به آن ها داشت
[ترجمه گوگل]مالون، یک پلیس، احساس می کرد که به عنوان یکی دیگر از افراد بیگانه است
10. Here she felt she would always be an outsider.
[ترجمه ترگمان]در اینجا احساس می کرد که او همیشه یک بیگانه است
[ترجمه گوگل]در اینجا او احساس می کرد او همیشه بیگانه است
11. It would be fatal to bring in outsider.
[ترجمه ترگمان]این کار برای این که بیگانه شود، مهلک و کشنده خواهد بود
[ترجمه گوگل]برای بیرون آمدن، کشنده است
12. The odds on the outsider were 100?
[ترجمه ترگمان]احتمالش چقدره که outsider ۱۰۰ نفر باشن؟
[ترجمه گوگل]شانس در خارج از کشور 100 بود؟
13. I felt a complete outsider.
[ترجمه ترگمان]احساس می کردم که یک بیگانه کامل هستم
[ترجمه گوگل]احساس ناخوشایندی داشتم
14. Sometimes an outsider will win at long odds, but not often.
[ترجمه ترگمان]گاهی یک فرد خارجی با اختلاف زیاد برنده می شود، اما نه اغلب
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات یک بیگانه در شانس زیاد موفق خواهد شد، اما اغلب اوقات