1. in the penumbra of self-consciousness
در مرز خودآگاهی
2. The First Amendment has a penumbra where privacy is protected from governmental intrusion.
[ترجمه ترگمان]اولین اصلاحیه قانون اساسی دارد که در آن حریم خصوصی از نفوذ دولت حفاظت می شود
[ترجمه گوگل]اصلاحیه اول یک قطعه کوچکی دارد که حریم خصوصی از نفوذ دولت محافظت می شود
3. In other words, the First Amendment has a penumbra where privacy is protected from governmental intrusion.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، متمم اول قانون اساسی دارد که در آن حریم خصوصی از نفوذ دولت حفاظت می شود
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، اصلاحیه اول یک عدد است که در آن حریم خصوصی از نفوذ دولت محافظت می شود
4. She kept hitting my forehead, and penumbra replaced myopia, and my arms fell away, no longer offering interference.
[ترجمه ترگمان]او به پیشانیم خورد، penumbra را به من نشان داد، و بازوانم از myopia افتاد، و دیگر توجهی به دخالت کردن نداشتم
[ترجمه گوگل]او پیشانی من را پشت سر گذاشت، و کمرنگ جایگزین نزدیک بینی شد، و دستانم فرو افتاد، دیگر تداخل نداشت
5. The area round it was hidden in the penumbra.
[ترجمه ترگمان]محیط اطراف آن در سایه روشن نهفته بود
[ترجمه گوگل]منطقه دور آن در نیمه پنهان بود
6. The right of association contained in the penumbra of the First Amendment is one, as we have seen.
[ترجمه ترگمان]حق ارتباط موجود در متمم اول متمم اول، همان طور که دیده ایم، یکی است
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا مشاهده کردیم، حق تشکیل انجمن در قسمت پایانی اصلاحیه اول، یکی است
7. A penumbra of doubt surrounds the incident.
[ترجمه ترگمان]بدون شک در محاصره این حادثه شک و تردید وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک نزاع از شک و تردید حادثه را در بر می گیرد
8. This includes the continuous survey of umbra and penumbra of the sunspot.
[ترجمه ترگمان]این شامل بررسی مستمر of و penumbra از the است
[ترجمه گوگل]این شامل بررسی پیوسته تنگ و سایه لکه لکه های قرمز است
9. The area of the penumbra was measured and analyzed with an image analysis system.
[ترجمه ترگمان]مساحت of با یک سیستم آنالیز تصویر اندازه گیری و آنالیز شد
[ترجمه گوگل]محدوده قطب نما اندازه گیری و با استفاده از یک سیستم تحلیل تصویر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
10. Traditionally(Sentence dictionary), the word wangliang has three different meanings penumbra and elf.
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی (واژه فرهنگ لغت)واژه wangliang دارای سه معنای مختلف penumbra و elf است
[ترجمه گوگل]به طور سنتی (واژه نامه جمله)، کلمه وانگ لیانگ دارای سه معنای مختلف penumbra و elf است
11. Thus the penumbra and DND are the current targets in stroke treatment studies.
[ترجمه ترگمان]بنابراین the و DND اهداف فعلی در مطالعات درمان سکته هستند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، سونامی و DND اهداف جاری در مطالعات درمان سکته مغزی هستند
12. Thus, beyond the specifically theological reasons for unionism, there is a broader penumbra of social concerns.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، فراتر از دلایل کلامی مربوط به unionism، a اجتماعی گسترده تری از نگرانی های اجتماعی وجود دارد
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، فراتر از دلایل خاص الهیات اتحادیه گرایی، نگرانی های اجتماعی گسترده تر است
13. In additional, the luminance step is applied to detect the penumbra.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مرحله درخشندگی برای شناسایی the اعمال می شود
[ترجمه گوگل]در موارد اضافی، مرحله روشنایی برای شناسایی ستون فقرات استفاده می شود
14. Extending into space, Earth's cone-shaped shadow has two distinct parts, the lighter, outer part or penumbra, and the darker, inner shadow called the umbra.
[ترجمه ترگمان]با گسترش به فضا، سایه مخروط شکل زمین دارای دو قسمت متمایز، قسمت بیرونی، قسمت بیرونی و یا penumbra است، و سایه درونی تیره تر، the نامیده می شود
[ترجمه گوگل]سایه های مخروطی زمین به فضا، دو قسمت مجزا، سبک تر، قسمت بیرونی یا نیمه، و سایه درخشان تر، نامیده می شود umbra
15. It is still in the primary stage of the penumbra study in neonate with HIE.
[ترجمه ترگمان]هنوز در مرحله اولیه مطالعه penumbra در neonate با hie است
[ترجمه گوگل]هنوز هم در مرحله اول مطالعه نوزاد در نوزادان مبتلا به HIE است