1. a noticeable boost in the exports
ترقی چشمگیر در صادرات
2. a noticeable increase in incomes
افزایش چشمگیر درآمدها
3. the noticeable contrast between those two countries
تفاوت چشمگیر بین آن دو کشور
4. the noticeable leaning of the tower
کجی (خم شدگی) محسوس برج
5. his stagger was noticeable from afar
تلوتلو خوردن او از دور آشکار بود.
6. the wall has a noticeable lean
دیوار کجی قابل ملاحظه ای دارد.
7. The hole in your trousers is not noticeable.
[ترجمه ترگمان]سوراخ شلوار تو قابل توجه نیست
[ترجمه گوگل]سوراخ در شلوارهای خود قابل توجه نیست
8. The smell was immediately noticeable when you walked in the front door.
[ترجمه ترگمان]وقتی از در جلویی وارد شدید، بو فورا محسوس می شد
[ترجمه گوگل]وقتی وارد درب ورودی شدید، بوی بلافاصله قابل توجه بود
9. There's been a noticeable improvement in his handwriting.
[ترجمه ترگمان]در خطش پیشرفت قابل توجهی کرده
[ترجمه گوگل]پیشرفت قابل توجهی در دست خط او وجود دارد
10. It is noticeable that women do not have the rivalry that men have.
[ترجمه ترگمان]قابل توجه است که زنان رقابتی که مردان دارند را ندارند
[ترجمه گوگل]قابل توجه است که زنان هیچ رقابتی با مردان ندارند
11. Plant growth is most noticeable in spring and early summer.
[ترجمه ترگمان]رشد گیاه در بهار و اوایل تابستان قابل توجه است
[ترجمه گوگل]رشد گیاه در فصل بهار و اوایل تابستان قابل توجه است
12. This may not be noticeable to people from outside New York.
[ترجمه ترگمان]این موضوع ممکن است برای مردم خارج از نیویورک قابل توجه نباشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است برای افراد خارج از نیویورک قابل توجه باشد
13. In recent years there has been a noticeable decline in such venerable British institutions as afternoon tea and the Sunday roast.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر شاهد کاهش قابل توجهی در چنین نهاده ای محترم انگلیسی به عنوان چای بعد از ظهر و کباب یکشنبه بوده است
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، چنین موسسات معتبر انگلیس مانند چای بعد از ظهر و صبحانه یکشنبه، کاهش قابل ملاحظه ای داشته است
14. The damage to my car is hardly noticeable.
[ترجمه ترگمان]خسارت دیدن اتومبیل به سختی قابل تشخیص است
[ترجمه گوگل]آسیب به ماشین من به سختی قابل توجه است
15. There's been a noticeable improvement in her handwriting.
[ترجمه ترگمان]این دست خط او خیلی پیشرفت قابل توجهی کرده
[ترجمه گوگل]پیشرفت قابل توجهی در دست خط او وجود دارد
16. There has been a noticeable improvement in Tim's cooking.
[ترجمه ترگمان]در آشپزی تیم بهبود قابل توجهی وجود داشته است
[ترجمه گوگل]پیشرفت قابل توجهی در آشپزی تیم وجود دارد