کلمه جو
صفحه اصلی

outdated


معنی : منسوخ، قدیمی
معانی دیگر : از مد افتاده، دیروزین

انگلیسی به فارسی

قدیمی، منسوخ


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: unfashionable or obsolete; out of date.
متضاد: chic, current, fashionable, hot, modern, new
مشابه: antediluvian, archaic, dated, musty, obsolete, old-fashioned, out of date, outmoded

• old, no longer widely used
something that is outdated is old-fashioned and no longer useful.

مترادف و متضاد

منسوخ (صفت)
obsolete, abolished, outdated, abrogated, antiquated, disused, annulled, rococo

قدیمی (صفت)
olden, outdated, antiquated, senior, past, old, ancient, age-old, archaic, bygone, time-worn, out-of-date, old-time

old-fashioned


Synonyms: anachronous, antiquated, antique, archaic, back number, dated, démodé, has-been, moth-eaten, obsolete, old, old hat, out, out-of-date, out-of-style, outmoded, passé, square, tired, unfashionable, vintage


Antonyms: current, modern


Synonyms: anachronous, antiquated, antique, archaic, back number, behind the times, dated, démodé, dusty, has-been, moth-eaten, musty, not with it, obsolete, old, old-hat, out, outmoded, out-of-style, passé, square, tired, unfashionable, vintage


Antonyms: current, fashionable, modern, new, popular, up-to-date


جملات نمونه

1. an outdated telephone directory
کتاب راهنمای (شماره های) تلفن که قدیمی شده است

2. his style is outdated
سبک او باب روز نیست.

3. Many of us conform to the outdated customs laid down by our forebears.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ما با آداب و رسوم قدیمی ارائه شده توسط پیشینیان خود همخوانی دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما با آداب و رسوم قدیمی که توسط پیشینیان ما مطابقت دارند، مطابقت دارد

4. His writing style is now boring and outdated.
[ترجمه ترگمان]سبک نویسندگی او اکنون کسل کننده و منسوخ است
[ترجمه گوگل]سبک نوشتن او اکنون خسته کننده و قدیمی است

5. This estimate was made on the basis of outdated figures.
[ترجمه ترگمان]این برآورد براساس آمار و ارقام قدیمی صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]این تخمین بر اساس ارقام قدیم ساخته شده است

6. How far do those old, outdated laws affect today's legislation?
[ترجمه ترگمان]این قوانین قدیمی چقدر می توانند قانون امروز را تحت تاثیر قرار دهند؟
[ترجمه گوگل]تا چه اندازه این قوانین قدیمی و قدیمی از قوانین امروز برخوردار هستند؟

7. Her ideas on education are rather outdated now.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ایده های او در زمینه آموزش و پرورش تا حدودی منسوخ شده اند
[ترجمه گوگل]ایده های او در مورد آموزش، اکنون بسیار قدیمی است

8. The car has been criticized for its outdated body styling.
[ترجمه ترگمان]خودرو به خاطر سبک لباس قدیمی اش مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این خودرو با توجه به ظاهر سبک بدن خود، مورد انتقاد قرار گرفته است

9. Sweden needs to cast aside outdated policies and thinking.
[ترجمه ترگمان]سوئد باید سیاست های کهنه و تفکر منسوخ را کنار بگذارد
[ترجمه گوگل]سوئد نیاز به کنار گذاشتن سیاست های قدیمی و تفکر دارد

10. It is an outdated and inefficient system.
[ترجمه ترگمان]این سیستم یک سیستم منسوخ و ناکارآمد است
[ترجمه گوگل]این یک سیستم قدیمی و ناکارآمد است

11. Caryl Churchill's play about Romania is already outdated.
[ترجمه ترگمان]بازی Caryl چرچیل در مورد رومانی در حال حاضر منسوخ شده است
[ترجمه گوگل]بازی Caryl Churchill در مورد رومانی در حال حاضر قدیمی است

12. Nowadays this technique is rather outdated.
[ترجمه ترگمان]امروزه این روش کمی منسوخ شده است
[ترجمه گوگل]امروزه این روش نسبتا قدیمی است

13. Their outdated attitudes are a remnant from colonial days.
[ترجمه ترگمان]نگرش های کهنه آن ها بازمانده از روزه ای استعمار است
[ترجمه گوگل]نگرش های ناخوشایند آنها بقایای روزهای استعماری است

14. That list of addresses is outdated, many have changed.
[ترجمه ترگمان]این فهرست نشانی های اینترنتی قدیمی است، و بسیاری تغییر کرده اند
[ترجمه گوگل]این لیست آدرس های قدیمی است، بسیاری تغییر کرده اند

15. Outdated ideas should be rooted out.
[ترجمه ترگمان]ایده های Outdated باید ریشه داشته باشند
[ترجمه گوگل]ایده های قدیمی باید ریشه کن شوند

an outdated telephone directory

کتاب راهنمای (شماره‌های) تلفن که قدیمی شده است


پیشنهاد کاربران

دمده / تکراری

A person read abaut past

منسوخ، قدیمی

منسوخ

کهنه، ناکارا، بی کاربرد، قدیمی، منسوخ

Don't be so outdated، به معنی اینقدر قدیمی فکر نکن

outdated ( adj ) = obsolete ( adj )
به معناهای : از کار افتاده، منسوخ، قدیمی، بلااستفاده، از زده خارج


کلمات دیگر: