معنی : نا محدود، بی حد و حصر، غیر قابل تعیین
معانی دیگر : تصمیم ناپذیر، غیرقابل تصمیم گیری، غیرقابل رتق و فتق، غیرقابل رسیدگی، نامعلوم، بی شمار، تعیین نکردنی (یا نشدنی)، تایید نشدنی، نامعین
غیر قابل تعیین، نا محدود، بی حدو حصر
قابل تعریف است، بی حد و حصر، غیر قابل تعیین، نا محدود
a host of delicate and indeterminable questions
انبوهی از پرسشهای حساس و غیرقابل رسیدگی
A questionable and indeterminable relationship.
رابطهای شکبرانگیز که نمیتوان ماهیت آن را تعیین کرد.
indeterminable numbers
تعداد نامعین