1. They led me to a numinous place that day.
[ترجمه ترگمان]آن روز مرا به یک مکان اسرارآمیز هدایت کردند
[ترجمه گوگل]آنها در آن روز من را به یک مکان ماندنی هدایت کردند
2. The numinous treasure rites are the mainstream of Taoist rites.
[ترجمه ترگمان]مناسک گنجی numinous، جریان اصلی مناسک Taoist هستند
[ترجمه گوگل]جوایز گنجینه های کمین جریان اصلی جریانات دایمی است
3. There is no royal road to science,and only those who do not dread the fatiguing climb of gaining its numinous summits.
[ترجمه ترگمان]هیچ راه سلطنتی برای علم وجود ندارد و فقط کسانی که از بالا رفتن خسته نمی شوند از بلندترین قله های آن عبور می کنند
[ترجمه گوگل]جاده سلطنتی به علم وجود ندارد و تنها کسانی که از صعود مودبانه به دست آوردن اجلاس سرتاسر خود نترسید، نگران نیستند
4. The account of spiritual struggle that follows has a humbling and numinous power.
[ترجمه ترگمان]شرح مبارزه ای معنوی که به دنبال آن می آید، قدرت humbling و numinous دارد
[ترجمه گوگل]حساب مبارزات معنوی که به دنبال آن است، قدرت محکم و ناپایدار است
5. I find myself constantly asking what experience, what encounter with the numinous, lies behind and beneath this or that theology?
[ترجمه ترگمان]من پیوسته از خود می پرسم که در پشت این یا آن الاهیات چه اتفاقی با the می افتد؟
[ترجمه گوگل]من خودم را دائما خواهم پرسید که چه تجربه ای، چه چیزی با مینای دنیوی روبرو است، در پشت و یا در زیر این الهیات قرار دارد؟
6. We are characters in plots, without the compression and numinous sheen.
[ترجمه ترگمان]ما شخصیت هایی در زمین هستیم، بدون the و numinous
[ترجمه گوگل]ما شخصیت ها را در قطعه ها، بدون فشرده سازی و خیره کننده می بینیم
7. There are places in which one can sense the numinous, the presence of spiritual forces more easily than others.
[ترجمه ترگمان]مکان هایی وجود دارند که در آن ها فرد می تواند the را حس کند، حضور نیروهای معنوی به مراتب راحت تر از دیگران
[ترجمه گوگل]مکان هایی وجود دارد که در آن می توان به راحتی احساس خستگی و حضور نیروهای معنوی را نسبت به دیگران احساس کرد
8. He had been led to it by his experience of the numinous, and by the exercise of his imagination.
[ترجمه ترگمان]با تجربه his، و با استفاده از نیروی تخیل او، به این نتیجه رسیده بود
[ترجمه گوگل]او با تجربۀ خاموشی و تحقق تخیلش به آن هدایت شده بود
9. Through these social transformations, the centring of the empire was accompanied by a proliferation of numinous centres of local self-organisation through ritual.
[ترجمه ترگمان]از طریق این تحولات اجتماعی، گسترش امپراتوری با گسترش مراکز numinous از خود - سازمان از طریق مراسم مذهبی همراه بود
[ترجمه گوگل]از طریق این تحولات اجتماعی، مرکزیت امپراتوری با گسترش مراکز نابالغ از خودسازی سازمان محلی به وسیله مراسم همراه شد
10. Only those who do not dread fatiguing climb of gaining its numinous summits.
[ترجمه ترگمان]تنها کسانی که از بالا رفتن خسته نمی شوند از بلندترین قله های آن عبور می کنند
[ترجمه گوگل]تنها کسانی هستند که از صعود مشتاقانه به دست آوردن اجلاس سرتاسر خود نترسید
11. Ms Rowling's magic world has no place for the numinous.
[ترجمه ترگمان]دنیای جادویی خانم رولینگ هیچ جایی برای the ندارد
[ترجمه گوگل]دنیای جادویی خانم روولینگ جایی برای خستگی نداشته است