کلمه جو
صفحه اصلی

lesser


معنی : کوچکتر، صغیر، اصغر، کمتر
معانی دیگر : صفت تفضیلی واژه ی: little، کم اهمیت تر، ناچیزتر

انگلیسی به فارسی

کمتر، کوچکتر، اصغر، صغیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: comp. of less.

(2) تعریف: smaller in degree, amount, size, or importance.
مترادف: secondary, subordinate
متضاد: primary
مشابه: inferior, junior, lower, minor, petty, subservient

- work of a lesser quality
[ترجمه ترگمان] با کیفیت کمتری کار کند
[ترجمه گوگل] کار با کیفیت پایین

(3) تعریف: being the smaller or less important of two things.
مشابه: junior, lower, minor, secondary, smaller

- He had to choose between the greater evil and the lesser.
[ترجمه M.N.B] او مجبور بود بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند
[ترجمه ترگمان] او باید بین شیطان بزرگ تر و ضعیف تر انتخاب می کرد
[ترجمه گوگل] او مجبور بود بین شرارت بزرگتر و کمتر تصمیم بگیرد

• smaller; inferior; fewer, less
lesser is used to indicate that something is smaller in degree, importance, or amount than another thing that is mentioned.
the lesser of two evils or the lesser evil: see evil.

مترادف و متضاد

کوچکتر (صفت)
minor, lesser, less

صغیر (صفت)
lowly, minor, underage, junior, lesser

اصغر (صفت)
minor, junior, lesser, less

کمتر (صفت)
short, minor, lesser, less, minus

inferior, secondary


Synonyms: a notch under, bottom, bush, bush-league, dinky, insignificant, less important, low, lower, minor, minor-league, nether, second-fiddle, second-string, slighter, small, small-fry, small-time, subjacent, subordinate, third-string, undersized


Antonyms: greater, higher, major, superior


جملات نمونه

1. choose the lesser of two evils
(در گزینش یکی از دو چیز بد) چیز کم زیان تر را انتخاب کردن

2. his claim has been remitted to a lesser court
ادعای او را به یک دادگاه پایین تر ارجاع کرده اند.

3. This sort of job is a lesser evil than unemployment.
[ترجمه ترگمان]این کار کم تر از بیکاری است
[ترجمه گوگل]این کار شغلی کمتر از بیکاری است

4. But these were difficult times and a lesser man would have buckled under the strain.
[ترجمه ترگمان]اما این لحظات دشوار بود و یک مرد رده پایین تر از فشار کرنش خم می شد
[ترجمه گوگل]اما این ها دشوار بود و یک مرد کمتر تحت فشار قرار گرفت

5. He was encouraged to plead guilty to the lesser offence.
[ترجمه ترگمان]او را تشویق کردند که به گناه کمتری اعتراف کند
[ترجمه گوگل]او تشویق شد تا مجرم را به جرم کمتری محکوم کند

6. He doesn't even acknowledge us lesser mortals .
[ترجمه ترگمان]اون حتی به ما کم تر از انسان ها هم اعتراف نمی کنه
[ترجمه گوگل]او حتی مرگ ما را کمتر نمی شناسد

7. A lesser woman would have given up.
[ترجمه ترگمان]یه زن رده پایین حاضر میشه تسلیم بشه
[ترجمه گوگل]یک زن کمتر از دست داده بود

8. We were all disappointed to a greater or lesser degree.
[ترجمه ترگمان]همه ما از یک درجه بالاتر یا کم تر نا امید شدیم
[ترجمه گوگل]همه ما به درجه ای بیشتر یا کمتر ناامید شدیم

9. People voted for him as the lesser of two evils.
[ترجمه ترگمان]مردم به او به عنوان کم تر از دو evils رای دادند
[ترجمه گوگل]مردم او را به عنوان کمتر از دو شرارت رای دادند

10. Students played the lesser parts and sang in the chorus.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان قطعات کوچک تر بازی می کردند و در گروه همسرایان شروع به آواز خواندن می کردند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان قطعات کمتری را بازی کردند و در گروه موسیقی آواز خواندند

11. They were all involved to a greater or lesser degree .
[ترجمه ترگمان]آن ها همگی درگیر یک درجه بالاتر یا کم تر بودند
[ترجمه گوگل]آنها همه به درجه ای بیشتر یا کمتر وابسته بودند

12. He was feared by other, lesser, men.
[ترجمه ترگمان]او از دیگران می ترسید، کم تر از مردان
[ترجمه گوگل]او توسط مردان دیگر، کمتر، ترسید

13. Ethiopia and, to a lesser extent/degree, Kenya will be badly affected by the drought.
[ترجمه ترگمان]اتیوپی و تا میزان کم تر، کنیا به شدت تحت تاثیر خشکسالی قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]اتیوپی و به میزان کمتر / درجه، کنیا به شدت تحت تاثیر خشکسالی قرار خواهد گرفت

14. She has also been affected, but to a lesser degree.
[ترجمه ترگمان]او همچنین تحت تاثیر قرار گرفته است، اما به درجه کمتری
[ترجمه گوگل]او نیز تحت تاثیر قرار گرفته است، اما به میزان کمتر

15. She dines in the executive suite, while we lesser mortals use the staff cafeteria.
[ترجمه ترگمان]او در اتاق اجرایی غذا می خورد، در حالی که ما انسان های رده پایین تر از کافه تریا استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]او در مجموعه اجرایی غذا می خورد، در حالی که ما مرگ و میر کمتر از کافه تریای کارکنان استفاده می کنیم

پیشنهاد کاربران

مادون


کلمات دیگر: