1. The kittens like to nuzzle up against/up to their mother.
[ترجمه ترگمان]بچه گربه ها خواهان آن هستند که به مادر خود تکیه کنند
[ترجمه گوگل]بچه گربه ها تمایل دارند تا مادرشان را در برابر مادرشان قرار دهند
2. to nuzzle into the water.
[ترجمه ترگمان]که به آب جوش بیاری
[ترجمه گوگل]به خندیدن به آب
3. Yes, she told him, bending to nuzzle his silky hair.
[ترجمه ترگمان]به او گفت: بله، خم شد تا موهای بورش را نوازش کند
[ترجمه گوگل]بله، او به او گفت، خم شدن موهای ابریشمی اش را خم کرده است
4. Girls did not come up to him and nuzzle him.
[ترجمه ترگمان]دخترها نزد او نیامدند و نوازشش می کردند
[ترجمه گوگل]دختران به او نرسیدند و او را ناراحت نکنند
5. His mouth began to nuzzle her face, and she waited for him to declare himself.
[ترجمه ترگمان]دهانش شروع به مالیدن صورتش کرد، و منتظر ماند تا خودش اعلام کند
[ترجمه گوگل]دهانش شروع به خندیدن صورتش کرد و منتظر شد تا خودش را اعلام کند
6. Nor will Mr Kim nuzzle docile under China's wing, though his son might.
[ترجمه ترگمان]و همچنین آقای کیم با وجود اینکه پسرش ممکن است مطیع جناح چین باشد
[ترجمه گوگل]آقای کیم، تحت فشار قرار دادن چین نیست، اما پسر او ممکن است
7. They are a curious species that nuzzle the lens and playfully pull on fin and mask straps, " David Doubilet said of his photograph.
[ترجمه ترگمان]دیوید Doubilet در مورد عکس خود گفت: \" آن ها یک گونه عجیب هستند که لنز را نوازش می کنند و به شوخی بر باله ای خود فشار می آورند و تسمه های ماسک را ماسک می زنند \"
[ترجمه گوگل]آنها یک نوع کنجکاو هستند که لنز را لکه دار کرده و به صورت شلوغ بر روی بند و ماسک بپوشند »دیوید دوبیتل از عکسش گفت
8. Two Mexican gray wolves nuzzle each other in the Sedgwick County Zoo.
[ترجمه ترگمان]دوتا گرگ خاکستری مکزیکی همدیگه رو توی باغ وحش میکنن
[ترجمه گوگل]دو گرگ خاکستری مکزیکی یکدیگر را در باغ وحش کانتی Sedgwick قرار می دهند
9. Cattle can nuzzle ball without harm to, or activation of, valve.
[ترجمه ترگمان]گاوها می توانند بدون آسیب به یا فعال سازی شیر به توپ ضربه بزنند
[ترجمه گوگل]گاو می تواند توپ را بدون آسیب رساندن به شیر و یا فعال شدن آن
10. The hippos seemed content to nuzzle alongside one another.
[ترجمه ترگمان]اسب آبی به نظر می رسید که به همراه یکدیگر به پهلو می چرخد
[ترجمه گوگل]هیپوپس ها به نظر می رسید محتوای خیره کننده در کنار یکدیگر
11. Cuddle, hug, and nuzzle.
[ترجمه ترگمان]همدیگه رو بغل کنید همدیگه رو بغل کنید
[ترجمه گوگل]سوزاندن، آغوش گرفتن و خندیدن
12. By Nebraska, the farms and ranches are so friendly they come right up to the interstate and nuzzle your car.
[ترجمه ترگمان]در نبراسکا، مزارع و مزارع به قدری دوستانه هستند که به سوی مرز ایالت می آیند و از ماشین شما محافظت می کنند
[ترجمه گوگل]توسط نبراسکا، مزارع و مزرعه ها بسیار دوستانه هستند که به داخل کشور متصل می شوند و ماشین شما را می بینند
13. He crawls up to her on all fours like a gentle but ravenous bear and begins to nuzzle her.
[ترجمه ترگمان]مثل یک خرس نجیب و گرسنه روی چهار دست و پا راه می رود و شروع می کند به مالیدن او
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک خرس ملایم اما خشن و خشن به او میپردازد و شروع به خندیدن او می کند
14. He will lengthen his nose to allow him to nuzzle and may make nudging movements with his head to attract attention.
[ترجمه ترگمان]او بینی اش را کش می دهد تا به او اجازه دهد آن را نوازش کند و ممکن است با سرش سقلمه ای به او بزند تا توجه او را جلب کند
[ترجمه گوگل]او بینی خود را طولانی تر خواهد کرد تا بتواند به او خیره شود و ممکن است حرکت خود را با سرش انجام دهد تا جلب توجه شود