کلمه جو
صفحه اصلی

incurable


معنی : بی چاره، بی درمان، بهبودی ناپذیر، علاج ناپذیر
معانی دیگر : لاعلاج، درمان ناپذیر

انگلیسی به فارسی

ناخوشایند، علاج ناپذیر، بی درمان، بی چاره، بهبودی ناپذیر


علاج ناپذیر، بی درمان، بیچاره، بهبودی ناپذیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: incurably (adv.), incurability (n.), incurableness (n.)
(1) تعریف: that cannot be cured.
متضاد: curable

- an incurable disease
[ترجمه ترگمان] یک بیماری درمان ناپذیر
[ترجمه گوگل] یک بیماری غیر قابل درمان

(2) تعریف: not capable of being reformed; hopeless.
مشابه: hopeless

- an incurable romantic
[ترجمه ترگمان] یه عشق غیرقابل درمان نشدنی
[ترجمه گوگل] عاشقانه غیر قابل علاج

• having no cure, cannot be medically treated, cannot be healed; cannot be reformed or changed
an incurable disease cannot be cured.
you can use incurable to describe people with a fixed attitude or habit.

مترادف و متضاد

Antonyms: curable, healable, medicable, operable


بی چاره (صفت)
forlorn, poor, shiftless, destitute, desperate, hapless, helpless, incurable, wretched

بی درمان (صفت)
incurable, immedicable, irremediable

بهبودی ناپذیر (صفت)
incurable, incorrigible

علاج ناپذیر (صفت)
incurable

unfixable, unchangeable


Synonyms: cureless, deadly, fatal, hopeless, immedicable, impossible, inoperable, irrecoverable, irremediable, irreparable, nowhere to go, out of time, remediless, serious, terminal, uncorrectable, unrecoverable


جملات نمونه

an incurable disease

بیماری درمان‌ناپذیر


1. an incurable disease
بیماری درمان ناپذیر

2. an incurable illness
بیماری درمان ناپذیر

3. Folly is an incurable disease.
[ترجمه ترگمان]حماقت یک بیماری درمان ناپذیر است
[ترجمه گوگل]سرماخوردگی یک بیماری غیر قابل درمان است

4. Parkinson's disease is a debilitating and incurable disease of the nervous system.
[ترجمه ترگمان]بیماری پارکینسون یک بیماری مهلک و غیرقابل درمان سیستم عصبی است
[ترجمه گوگل]بیماری پارکینسون یک بیماری ناتوان کننده و غیر قابل درمان سیستم عصبی است

5. She has a rare, incurable disease.
[ترجمه ترگمان]اون یه بیماری نادر و غیرقابل درمان داره
[ترجمه گوگل]او بیماری نادر و غیر قابل درمان دارد

6. Vulnerable to the attack,who are incurable.
[ترجمه ترگمان]آسیب پذیر و آسیب پذیر و غیرقابل درمان
[ترجمه گوگل]آسیب پذیر به حمله، که غیر قابل درمان است

7. This disease is incurable.
[ترجمه ترگمان]این بیماری غیرقابل درمانه
[ترجمه گوگل]این بیماری غیر قابل درمان است

8. He has an incurable and widespread nepotism.
[ترجمه ترگمان]او دارای nepotism incurable و incurable است
[ترجمه گوگل]او دارای ذات ناپذیر و گسترده است

9. All three babies were born with an incurable heart condition.
[ترجمه ترگمان]هر سه بچه با یک مشکل قلبی مادرزادی متولد شده بودند
[ترجمه گوگل]تمام سه نوزاد با یک بیماری قلب قابل درمان ناگهانی متولد شده اند

10. Poor old William is an incurable romantic.
[ترجمه ترگمان]طفلکی فانی خیلی شاعرانه است
[ترجمه گوگل]فقیر قدیمی ویلیام عاشقانه غیر قابل تحمل است

11. Patients with incurable illnesses are brought to the hospice, where they are given the best possible care.
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به بیماری های لاعلاج به آسایشگاه منتقل می شوند، جایی که بهترین مراقبت ممکن را به آن ها داده می شود
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به بیماری های غیر قابل درمان به بیمارستان منتقل می شوند، جایی که آنها بهترین مراقبت های ممکن را می دهند

12. Paycheck dependency is sometimes an incurable disease.
[ترجمه ترگمان]وابستگی Paycheck گاهی یک بیماری غیرقابل درمان است
[ترجمه گوگل]وابستگی Paycheck گاهی اوقات بیماری قابل درمان است

13. Any lung cancer that has spread is considered incurable.
[ترجمه ترگمان]هر سرطان ریه که شیوع دارد غیرقابل درمان تلقی می شود
[ترجمه گوگل]هر سرطان ریه که گسترش یافته است، غیر قابل درمان است

14. You're a hopeless/incurable romantic.
[ترجمه ترگمان]تو یک رمانتیک غیرقابل علاج ناپذیری
[ترجمه گوگل]شما عاشقانه ناامید و غیر قابل علاج هستید

پیشنهاد کاربران

صعب العلاج

درمان نداشتن
لایک یادتون نره


کلمات دیگر: