1. the novelist has drawn his characters masterfully
رمان نویس شخصیت های (داستان) خود را با استادی ترسیم کرده است.
2. She was introduced to me as a well-known novelist.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک رمان نویس معروف به من معرفی شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک رمان نویس مشهور معرفی شد
3. The novelist characterizes his heroine as capricious and passionate.
[ترجمه ترگمان]نویسنده قهرمان زن خود را به عنوان هوس و هوس و هوس نشان می دهد
[ترجمه گوگل]رماننویس قهرمان او را به عنوان فریبنده و پرشور توصیف می کند
4. She is not only a novelist but also a poet.
[ترجمه الا] او نه فقط رمان نویس است بلکه شاعر است
[ترجمه Mr. 🙂] او نه فقط رمان نویس بلکه شاعر هم است
[ترجمه R.E] او فقط رمان نویس نیست بلکه شاعر هم است
[ترجمه Miss.Raya] او ( زن ) فقط رمان نویس نیست بلکه شاعر هم هست
[ترجمه H] او فقط رمان نویس نیست همچنین شاعر است
[ترجمه ناشناس] او نه تنها یک رمان نویس است بلکه یک شاعر هم است
[ترجمه ترگمان]او نه تنها یک رمان نویس بلکه یک شاعر است
[ترجمه گوگل]او نه تنها رماننویس بلکه شاعری است
5. Faulkner has been hailed as the greatest American novelist of his generation.
[ترجمه ترگمان]Faulkner به عنوان بهترین نویسنده آمریکایی نسل خود مورد ستایش قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]فاکنر به عنوان بزرگترین رمان نویس آمریکایی نسل هایش مورد ستایش قرار گرفته است
6. She makes a rather precarious living as a novelist.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان رمان نویس زندگی نسبتا نامطمئن دارد
[ترجمه گوگل]او زندگی رمانتیک را به عنوان یک رمان نویس ایجاد می کند
7. The novelist makes his heroine commit suicide at the end of the book.
[ترجمه ترگمان]رمان نویس، قهرمان داستان خود را در پایان کتاب خودکشی می کند
[ترجمه گوگل]رماننویس قهرمان خود را در انتهای کتاب خودکشی می کند
8. A novelist creates characters and a plot.
[ترجمه ترگمان]نویسنده شخصیت و داستان را خلق می کند
[ترجمه گوگل]یک رمان نویس شخصیت ها و یک طرح را ایجاد می کند
9. For a novelist, that's quite an accomplishment.
[ترجمه ترگمان]برای یه رمان نویس این یه موفقیت - ه
[ترجمه گوگل]برای یک رمان نویس، این کاملا پیشرفت است
10. The novelist draws heavily on her personal experiences.
[ترجمه ترگمان]رمان نویس به شدت از تجربیات شخصی خود استفاده می کند
[ترجمه گوگل]رمان نویس به شدت بر تجارب شخصی اش متکی است
11. In today's review section Anthony Edwards, playwright, poet, novelist and general wordsmith, talks about his glittering career.
[ترجمه ترگمان]در بخش بررسی امروز آنتونی ادواردز، نمایشنامه نویس، شاعر، رمان نویس و ژنرال wordsmith، در مورد شغل درخشان خود صحبت می کند
[ترجمه گوگل]در بخش بازبینی امروز، آنتونی ادواردز، نمایشنامه نویس، شاعر، رمان نویس و اسطوره عمومی، در باره کار پر زرق و برق خود صحبت می کند
12. A prolific novelist, she wrote more than forty books.
[ترجمه ترگمان]نویسنده پرکار، بیش از چهل کتاب نوشت
[ترجمه گوگل]او بیش از چهل کتاب نوشت
13. The novelist lapped up great praise from critics.
[ترجمه ترگمان]نویسنده مورد تحسین منتقدین قرار گرفت
[ترجمه گوگل]رماننویس از ستایش منتقدان قدردانی کرد
14. She's more of a poet than a novelist.
[ترجمه Mr. 🙂] او بیشتر از یک شاعر یک رمان نویس است
[ترجمه ترگمان]او بیشتر از یک نویسنده شاعر است
[ترجمه گوگل]او بیشتر از یک شاعر از یک رمان نویس است
15. The book launched his career as a novelist.
[ترجمه ترگمان]این کتاب حرفه خود را به عنوان رمان نویس آغاز کرد
[ترجمه گوگل]این کتاب کار خود را به عنوان رمان نویس آغاز کرد