1. This paper focuses on the effects of tacit knowledge in the "Ostensive inferential Communication Model".
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر روی اثرات دانش ضمنی در مدل ارتباطی \"ostensive inferential\" تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]این مقاله بر تاثیرات دانش ضمنی در مدل ارتباطی استنباطی استوار تمرکز دارد
2. From the cognitive perspective, Relevance Theory puts forward "Ostensive Inferential Communication Model", explaining the nature, mental process and contextual effects of language communication.
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه شناختی، نظریه ارتباط \"مدل ارتباطی ostensive inferential\" را مطرح می کند و ماهیت، فرآیند ذهنی و تاثیرات متنی ارتباط زبانی را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]از دیدگاه شناختی، نظریه Relevance نظریه 'ارتباط ارتباط استنباطی' را بیان می کند، توضیح می دهد طبیعت، فرایند ذهنی و اثرات متنی ارتباطات زبان
3. However, ideal contextual effects in oral communication are conditioned by the "ostensive" devices employed by the speaker .
[ترجمه ترگمان]با این حال، اثرات متنی ایده آل در ارتباط شفاهی به وسیله وسایل \"ostensive\" که توسط گوینده به کار گرفته شده اند، مشروط شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، اثرات ایدهآل متنی در ارتباطات خوراکی بوسیله دستگاههای 'ostensive' که توسط سخنران استفاده می شود، بوجود می آیند
4. Secondly, he has criticized the ostensive definition.
[ترجمه ترگمان]دوم، او از تعریف ostensive انتقاد کرده است
[ترجمه گوگل]ثانیا، او از تعریف شگرف انتقاد کرده است
5. According to Relevance Theory, reading comprehension is an ostensive - inferential and dynamic process.
[ترجمه ترگمان]طبق نظر تئوری ارتباط، درک مطلب یک فرآیند ostensive - inferential و فرآیند پویا است
[ترجمه گوگل]با توجه به نظریه Relevance، درک خواندن یک فرآیند اساسی - استنباطی و پویا است
6. Because, first, ostensive definition which is working must be under the ground of language ; second, private linguists could not follow rules privately .
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ابتدا تعریف ostensive که کار می کند باید زیر سطح زبان باشد؛ دوم، زبانشناسان خصوصی نمی توانند به طور خصوصی مقررات را دنبال کنند
[ترجمه گوگل]از آنجا که، برای اولین بار، تعریف اساسی که در حال کار است، باید زیر زبان باشد؛ دوم، زبان شناسان خصوصی نمی توانند خصوصیات را دنبال کنند
7. An ostensive performance study shows that our system performs well.
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه عملکرد ostensive نشان می دهد که سیستم ما به خوبی عمل می کند
[ترجمه گوگل]یک مطالعه عملکرد شگرف نشان می دهد که سیستم ما به خوبی عمل می کند
8. It contains language-game, ostensive definition, family-resemblance and philosophy.
[ترجمه ترگمان]آن شامل بازی زبان، تعریف ostensive، شباهت خانوادگی و فلسفه است
[ترجمه گوگل]این شامل زبان بازی، تعریف شگفت انگیز، خانواده شباهت و فلسفه است
9. The use of ostensive definition presupposes the presence of its user, which means that the interpretation of linguistic meaning is a fusion of pragmatics and semantics.
[ترجمه ترگمان]استفاده از تعریف ostensive، وجود کاربر آن را پیش فرض می کند، که به این معنی است که تفسیر مفهوم زبانی ترکیبی از عملگرایی و معنا شناسی است
[ترجمه گوگل]استفاده از تعریف اساسی پیش فرض حضور کاربر آن است که به این معنی است که تفسیر معنای زبان شناسی، تلفیق پراگماتیک و معنایی است
10. In DICP, a cross-cultural mental dialogue between the translator and the original author or utterances is a relevance-seeking, ostensive -inferential process.
[ترجمه ترگمان]در DICP، یک گفتگوی ذهنی بین فرهنگی بین مترجم و نویسنده اصلی یا utterances، یک فرآیند relevance - ostensive - inferential است
[ترجمه گوگل]در DICP، یک گفتمان ذهنی بین فرهنگی بین مترجم و نویسنده اصلی و یا سخنرانی ها، یک روند پیوسته و متمایز است
11. "Human infants are highly social creatures who cannot help but interpret the ostensive communicative signals directed to them, " the researchers wrote.
[ترجمه ترگمان]محققان نوشته اند: \" نوزادان انسان موجودات بسیار اجتماعی هستند که نمی توانند به آن ها کمک کنند بلکه اشارات زبان ارتباطی هدایت شده به آن ها را تفسیر کنند \"
[ترجمه گوگل]محققان نوشتند: 'نوزادان انسانی، موجودات بسیار اجتماعی هستند که نمی توانند به آنها کمک کنند اما سیگنال های ارتباطی پررنگ را که به آنها هدایت می شود، تفسیر می کنند '
12. On the one hand, the speaker sets in his utterance ostensive stimuli to achieve his information intention and communication intention.
[ترجمه ترگمان]از یک طرف، گوینده برای رسیدن به قصد و قصد ارتباطی خود، محرک های ostensive را بیان می کند
[ترجمه گوگل]از یک طرف، سخنران در انگیزه های اشخاصی که او می گویند، برای رسیدن به قصد اطلاع رسانی و قصد ارتباط خود، تنظیم می کند
13. This thesis adopts Shu Dingfang's classification (2000) and attempts to put the ostensive -inferential mode to the practical application by interpreting different types of metaphors.
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه طبقه بندی شو Dingfang (۲۰۰۰)و تلاش برای قرار دادن مد ostensive - inferential به کاربرد عملی با تفسیر انواع مختلف استعاره استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این پایان نامه طبقه بندی شو دینگفانگ (2000) را تصدیق می کند و تلاش می کند حالت استعدادی- تنبیهی را به کاربرد عملی با تفسیر انواع مختلف استعاره تبدیل کند
14. In this paradigm, translating is both a relevance - seeking, ostensive - inferential process and a dynamically - adjusting process.
[ترجمه ترگمان]در این پارادایم، ترجمه هر دو یک فرآیند relevance، ostensive - inferential و یک فرآیند adjusting پویا است
[ترجمه گوگل]در این پارادایم، ترجمه هم به عنوان یک دنباله یابی، استنشاقی - فرآیند استنباط و هم به صورت پویا - روند تنظیم است