کلمه جو
صفحه اصلی

indefensible


معنی : تصدیق نکردنی، غیرقابل دفاع
معانی دیگر : دفاع ناپذیر، پدافند ناپذیر، ناپدافند، غیرقابل اعتذار

انگلیسی به فارسی

غیرقابل دفاع، غیرقابل اعتذار، تصدیق نکردنی


نامشخص، غیرقابل دفاع، تصدیق نکردنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: indefensibly (adv.), indefensibility (n.), indefensibleness (n.)
(1) تعریف: not capable of being morally justified; inexcusable.
متضاد: defensible
مشابه: reprehensible

(2) تعریف: not capable of being physically defended or protected; vulnerable.
متضاد: defensible, tenable

(3) تعریف: not capable of being rationally upheld; untenable.
متضاد: defensible, tenable

• inexcusable, unjustifiable; impossible to defend, cannot be protected by military means
statements, actions, or ideas that are indefensible are wrong and cannot be justified; a formal word.

مترادف و متضاد

تصدیق نکردنی (صفت)
inadmissible, indefensible

غیرقابل دفاع (صفت)
indefensible, untenable

inexcusable


Synonyms: bad, faulty, inexpiable, insupportable, unforgivable, unjustifiable, unpardonable, untenable, unwarrantable, wrong


Antonyms: defensible, excusable, justifiable, justified


جملات نمونه

1. She described the new policy as "morally indefensible".
[ترجمه ترگمان]او سیاست جدید را \"غیرقابل دفاع\" توصیف کرد
[ترجمه گوگل]او خط مشی جدید را به عنوان 'غیرقابل اخلاقی' توصیف کرد

2. The minister was accused of defending the indefensible.
[ترجمه ترگمان]وزیر متهم به دفاع از غیرقابل دفاع بود
[ترجمه گوگل]وزیر به دفاع از نامعتبر متهم شد

3. I find such behaviour indefensible.
[ترجمه ترگمان]من این رفتار را غیرقابل دفاع می بینم
[ترجمه گوگل]من این رفتار را غیرقابل قبول میبینم

4. The checkpoint was abandoned as militarily indefensible.
[ترجمه ترگمان]این ایست بازرسی به صورت نظامی غیرقابل دفاع رها شده بود
[ترجمه گوگل]ایست بازرسی از نظر نظامی غیر قابل قبول رها شد

5. The law is morally indefensible and in need of reform.
[ترجمه ترگمان]این قانون از نظر اخلاقی غیرقابل قبول است و نیازمند اصلاح است
[ترجمه گوگل]این قانون از لحاظ اخلاقی غیرقابل قبول است و نیاز به اصلاحات دارد

6. The war is morally indefensible.
[ترجمه ترگمان]جنگ از نظر اخلاقی غیرقابل قبول است
[ترجمه گوگل]جنگ از نظر اخلاقی غیرقابل قبول است

7. It would be morally indefensible for her to desert her father now.
[ترجمه ترگمان]برای او غیرقابل قبول است که پدرش را تنها بگذارد
[ترجمه گوگل]از نظر اخلاقی، او نمی تواند برای ازدواج پدرش بگذارد

8. Her silly behaviour puts her in an indefensible position.
[ترجمه ترگمان]رفتار احمقانه او باعث می شود او در موقعیت غیرقابل دفاع قرار بگیرد
[ترجمه گوگل]رفتار احمقانه او را در موقعیت نامناسب قرار می دهد

9. His opinions/attitudes are completely indefensible.
[ترجمه ترگمان]عقاید \/ نگرش های او کاملا غیرقابل دفاع هستند
[ترجمه گوگل]نظرات / نگرش او کاملا غیرقابل قبول است

10. Such hypocrisy is morally indefensible.
[ترجمه ترگمان]این ریاکاری، از لحاظ اخلاقی غیرقابل دفاع است
[ترجمه گوگل]چنین ریاکاری از نظر اخلاقی غیرقابل قبول است

11. Valdez knew the score -- the deal was indefensible.
[ترجمه ترگمان]والدز این امتیاز را می دانست - این معامله غیرقابل دفاع بود
[ترجمه گوگل]والدز نمره را بدست آورد - معامله نامشخص بود

12. This criminal neglect has been particularly indefensible over the past couple of decades.
[ترجمه ترگمان]این سهل انگاری در طی چند دهه گذشته غیرقابل دفاع بوده است
[ترجمه گوگل]این بی توجهی جنایی در طول چند دهه گذشته به ویژه غیر قابل قبول بوده است

13. It is indefensible that in such a rich country so many people are poor.
[ترجمه ترگمان]غیرقابل دفاع است که در چنین کشوری غنی، بسیاری از مردم فقیر هستند
[ترجمه گوگل]این غیر قابل باور است که در چنین کشور ثروتمند بسیاری از مردم فقیر هستند

14. It is indefensible as a sport.
[ترجمه ترگمان]آن به عنوان یک ورزش غیرقابل دفاع است
[ترجمه گوگل]این غیر قابل قبول است به عنوان یک ورزش


کلمات دیگر: