کلمه جو
صفحه اصلی

pekingese


معنی : ساکن شهر پکن، پکنی، زبان و لهجه مردم پکن، سگ کوچک ودست اموز چینی
معانی دیگر : وابسته به شهر پکن، اهل پکن، گویش پکنی (گویش چینی که در شهر پکن رواج دارد)، pekinese ساکن شهر پکن

انگلیسی به فارسی

ساکن شهر پکن، زبان و لهجه مردم پکن، سگ کوچک و دست آموز چینی، پکنی


پکن، پکنی، ساکن شهر پکن، زبان و لهجه مردم پکن، سگ کوچک ودست اموز چینی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Beijing, China, or its people, culture, language, or the like.
اسم ( noun )
حالات: Pekingese
(1) تعریف: a native of Beijing, or a descendant thereof.

(2) تعریف: the Chinese dialect of Beijing.

(3) تعریف: a small, short-legged breed of dog that has long, silky, usu. light brown hair, and that originated in China.

• native or resident of peking (capital city of china); dialect of peking; small breed of dog that originated in china
pertaining to peking, pertaining to beijing (capital city of china)

مترادف و متضاد

ساکن شهر پکن (اسم)
pekinese, pekingese

پکنی (اسم)
pekinese, pekingese

زبان و لهجه مردم پکن (اسم)
pekinese, pekingese

سگ کوچک و دست اموز چینی (اسم)
pekinese, pekingese

جملات نمونه

1. Then one day Burton showed up with a Pekingese, named E'en So.
[ترجمه ترگمان]بعد یک روز برتون با یک Pekingese به نام E
[ترجمه گوگل]سپس یک روز Burton با یک پکن، به نام Een So، نشان داد

2. The old Pekingese lost his roof to live under, however, actually he even lost the life he once owned.
[ترجمه ترگمان]با این حال، پیرمرد roof را از دست داده بود و در حقیقت زندگی خود را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]پکنسی قدیمی سقف خود را از دست داد تا زندگی کند، با این حال، در حقیقت او حتی زندگی خود را که زمانی مالک آن بود، از دست داد

3. Hung - chien's lament over the Pekingese was partly true.
[ترجمه ترگمان]Hung - از the تا حدودی درست بود
[ترجمه گوگل]Hung - chien 's grandeur over the Pekingese partly true

4. Pekingese dogs were and the local fan in the country (vassal State) reveal no doubt that only a simple use of violence in the so-called "law enforcement. "
[ترجمه ترگمان]سگ های Pekingese و هواداران محلی در کشور (دولت)بدون شک نشان می دهند که تنها استفاده ساده از خشونت در اصطلاح \"اجرای قانون\" است
[ترجمه گوگل]سگ های پنگوئن و طرفداران محلی در این کشور (دولت وصال) بدون شک بدون شک تنها استفاده ساده از خشونت در اصطلاح 'اجرای قانون' را نشان می دهد '

5. My babe want to buy a Pekingese to me as Valentine's day's present, but we can't find one. So we went home empty-handed.
[ترجمه ترگمان]عزیزم، عزیزم، دلم می خواهد یکی از آن ها را هدیه روز ولنتاین برایم بخرد، اما ما نمی توانیم یکی پیدا کنیم واسه همین رفتیم خونه خالی
[ترجمه گوگل]شخص ساده و معصوم من می خواهم یک پکن را به من بسپارم که روز ولنتاین است، اما ما نمی توانیم آن را پیدا کنیم بنابراین ما به خانه خالی رفتیم

6. Pekingese rush to work riding their black or gray bicycles.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای کار با دوچرخه سیاه یا خاکستری خود عجله می کنند
[ترجمه گوگل]عجله پکن برای کار دوچرخه سیاه و یا خاکستر خود را

7. It looks like a Pekingese puppy.
[ترجمه ترگمان] شبیه یه توله سگ pekingese
[ترجمه گوگل]شبیه یک توله سگ پکنسی است

8. The smallest of the palace dogs, Sleeve Pekingese, were carried in the sleeves of the rulers' silk robes, while "commoners" were expected to bow down to the dogs.
[ترجمه ترگمان]کوچک ترین سگ های کاخ، به نام sleeve Pekingese، در آستین های ردای ابریشمی حاکمان به کار مشغول بودند، در حالی که انتظار می رفت که \"مردم عادی\" به سگ ها تعظیم کنند
[ترجمه گوگل]کوچکترین سگ قصر، آستین پکن، در آستین های لباس های ابریشم حاکمان، در حالی که انتظار می رود 'عادیان' به سگ ها تعظیم کنند، انجام می شود

9. The Pekingese is a well-balanced, compact dog of Chinese origin with a heavy front and lighter hindquarters.
[ترجمه ترگمان]\"Pekingese\" یک سگ بزرگ و محکم با اصلیت چینی است که قسمت جلو و نیم تنه عقبی قایق را دارد
[ترجمه گوگل]پکن، یک سگ متعادل و متعادل از چینی است که دارای یک جلوی سنگین و چانه ای عقبی است

10. The Pekingese is a well - balanced, compact dog of a heavy front and lighter hindquarters.
[ترجمه ترگمان]The یک سگ محکم و محکم با نیم تنه عقبی و نیم تنه عقبی قایق است
[ترجمه گوگل]پکن، یک سگ متعادل و متعادل از یک جلوی سنگین و چانه عقبی است

11. Great Wall is for the purpose of defense against the other nationalities, however modern foreign Pekingese Dogs have been cuddled in the Great Wall people's arms.
[ترجمه ترگمان]دیوار بزرگ برای دفاع در برابر ملیت های دیگر است، با این حال سگ های Pekingese خارجی مدرن در آغوش مردم دیوار بزرگ زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]دیوار بزرگ برای دفاع از ملیت های دیگر است، گرچه سگهای پنگوئن خارجی مدرن در آغوش مردم دیوار بزرگ سوزانده شده اند

12. For example, the researchers note that a Collie was shown to have a skull shape that is more different from that of a Pekingese than the skull shape of the cat is from that of a walrus.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، محققین توجه دارند که نشان داده می شود که Collie شکل جمجمه دارد که متفاوت از شکل جمجمه است تا شکل جمجمه گربه از فیل های دریایی است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، محققان خاطرنشان می کنند که یک کولی دارای یک شکل جمجمه ای است که بیشتر از پیکسی ها متفاوت از شکل جمجمه گربه است که از چوب دریایی است

13. Soybean milk is the good thing praised by old Pekingese, and is the most representative in the local refections.
[ترجمه ترگمان]شیر Soybean چیز خوبی است که توسط Pekingese پیر مورد ستایش قرار گرفته است و the نماینده در the محلی است
[ترجمه گوگل]شیر سویا چیز خوبی است که توسط پکن سنتی مورد ستایش قرار گرفته است و بیشتر نماینده در بازنمایی های محلی است

14. My parents left me when I was very young to work at the US Embassy in Australia, and I was in Hong Kong on my own. I spent my childhood in a Pekingese Opera School and a Martial Arts School.
[ترجمه ترگمان]وقتی خیلی جوان بودم و در سفارت ایالات متحده در استرالیا کار می کردم، والدینم مرا ترک کردند و من خودم در هنگ کنگ بودم من دوران کودکی ام را در مدرسه اپرا Pekingese و مدرسه هنرهای رزمی سپری کردم
[ترجمه گوگل]پدر و مادرم وقتی من جوان بودم برای کار در سفارت ایالات متحده در استرالیا کار میکردم، و من خودم در هنگ کنگ بودم دوران کودکی من را در یک مدرسه اپرا پکن و یک مدرسه هنرهای رزمی گذراندم


کلمات دیگر: