1. a lion's paw
پنجه ی شیر
2. take your paw off the table!
دست صاحب مرده ات را از روی میز بردار!
3. horses and bulls paw the ground when they are angry
اسب و گاونر هنگام خشم سم به زمین می مالند.
4. I found paw prints in the kitchen.
[ترجمه ۱] من جای پنجه هاش را در آشپزخانه پیدا کردم.
[ترجمه Armina] من رد پای ان را در اشپزخانه پیدا کردم
[ترجمه ترگمان] جای پنجه ش تو آشپزخونه پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من در آشپزخانه چاپ های پاش را پیدا کردم
5. The dogs continued to paw and claw frantically at the chain mesh.
[ترجمه ترگمان]سگ ها دیوانه وار پنجه نرم می کردند و به زنجیر زنجیر چنگ می زدند
[ترجمه گوگل]سگ ها همچنان به زانو در می آیند و در جیب زانو می زنند
6. The dog was howling its paw was hurt.
[ترجمه Cheacken noodle soup] سگ زوزه میکشید، پنجه اش صدمه دیده بود
[ترجمه پارسا] پنجه ی سگ صدمه دیده و او زوزه میکشد
[ترجمه ترگمان]سگ زوزه می کشید و پنجه می کشید
[ترجمه گوگل]سگ زوزه زده بود، پنجه او صدمه دیده بود
7. He keeps a rabbit's paw as a lucky/good luck charm.
[ترجمه ترگمان]پنجه یک خرگوش را به عنوان خوش شانسی و خوش شانسی نگه می دارد
[ترجمه گوگل]او یک خرگوش خرگوش را به عنوان یک جذاب خوش شانس / موفقیت شاد نگه می دارد
8. A paw print in the dust was a sign that a tiger was close.
[ترجمه ترگمان]یک اثر پنجه، نشان بود که یک ببر نزدیک است
[ترجمه گوگل]چاپ پنجه در گرد و خاک یک نشانه ای بود که یک ببر نزدیک بود
9. The dog hurt its paw.
[ترجمه 👑] پنجه سگ زخمی شد
[ترجمه ترگمان]سگ پنجه اش را بالا برد
[ترجمه گوگل]سگ به زانویش آسیب می رساند
10. The knife in Dennis's paw was sharp and serrated, with a sturdy wooden handle.
[ترجمه ترگمان]چاقویی که در پنجه Dennis بود، تیز و دندانه دار بود، با یک دسته چوبی محکم
[ترجمه گوگل]چاقو در دنج دنیس بود و با یک صندلی چوبی محکم بسته بود
11. His front left paw was broken and crawling with maggots.
[ترجمه ترگمان]پنجه جلویی چپش شکسته بود و با کرم ها شروع به خزیدن کرد
[ترجمه گوگل]چپ جلو چپ او شکسته و خزنده با قارچ
12. There were paw marks on the windows.
[ترجمه ترگمان]روی پنجره ها جای پنجه بود
[ترجمه گوگل]علائم لبه بر روی ویندوز وجود دارد
13. Oh, the poor little thing, he's hurt his paw.
[ترجمه ترگمان]اوه، طفلک بیچاره، به پنجه اش ضربه می زند
[ترجمه گوگل]اوه، چیزی که فقیره، او زخم زده
14. He held one paw forward in an awkward, unnatural way and kept licking it miserably.
[ترجمه ترگمان]او یک پنجه اش را به جلو خم کرد، با حالتی غیر طبیعی و غیر طبیعی آن را لیس زد
[ترجمه گوگل]او یک دست به جلو را در یک مسیر غیرمعمول و غیر طبیعی نگه داشته است و به طرز وحشیانه آن را لیس می کند