کلمه جو
صفحه اصلی

liberality


معنی : سخاوت، دهش، ازادگی، بخشایندگی
معانی دیگر : گشاده دستی، سخاوتمندی، رادی

انگلیسی به فارسی

سخاوت، آزادگی، بخشایندگی، دهش


آزادی، سخاوت، بخشایندگی، دهش، ازادگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: liberalities
(1) تعریف: openness and generosity.
مشابه: bounty, largess

(2) تعریف: something generously given.
مشابه: bounty, largess

(3) تعریف: an attitude of tolerance and respect for individual differences.

- They had always professed liberality and shouldn't have been surprised when their daughter announced that she was marrying outside of their religion.
[ترجمه ترگمان] آن ها همیشه با آزادی عمل می کردند و هنگامی که دخترشان اعلام کرد که در خارج از دین خود ازدواج می کند، نباید تعجب کند
[ترجمه گوگل] آنها همیشه به آزادی عمل می کردند و نباید تعجب کرد که دخترشان اعلام کرد که خارج از مذهب خود ازدواج می کند

• state of being liberal; tolerance; generosity, open-handedness; generous gift

مترادف و متضاد

سخاوت (اسم)
bounty, generosity, liberality, munificence, largess

دهش (اسم)
give, liberality, munificence, largess, donation

ازادگی (اسم)
toleration, liberality, largess, liberalism

بخشایندگی (اسم)
liberality

جملات نمونه

1. She is known for the liberality of her views.
[ترجمه ترگمان]این زن به خاطر the نظرات او شناخته شده است
[ترجمه گوگل]او به خاطر زیبایی دیدگاه هایش شناخته شده است

2. The hospitality of luxury and the liberality of ostentation had ruined many.
[ترجمه ترگمان]مهمان نوازی و تجمل بی حد و نزاکت بسیاری از آن را خراب کرده بود
[ترجمه گوگل]مهمان نوازی لوکس و رفاه مفرح بسیاری از مردم را ویران کرده است

3. Our horizons are broader, we think, basking in liberality and charity.
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کنیم افق های ما وسیع تر هستند و از بخشندگی و احسان لذت می برند
[ترجمه گوگل]افق های ما وسیع تر است، ما فکر می کنیم، در لیبرالیسم و ​​خیرخواهی غرق می شویم

4. The question is in what circumstances this liberality might be appropriate.
[ترجمه ترگمان]سوال این است که این liberality چه شرایطی ممکن است مناسب باشد
[ترجمه گوگل]سوال این است که در چه شرایطی این آزادی ممکن است مناسب باشد

5. In short, the government's liberality turned universities into a powder-keg.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، بخشندگی دولت، دانشگاه ها را به یک بشکه پودر تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، لیبرالی دولت، دانشگاه ها را تبدیل به یک کیک پودری کرد

6. The liberality or otherwise of such Community arrangements will help to answer our initial question.
[ترجمه ترگمان]بخشندگی یا در غیر این صورت تنظیم چنین ترتیباتی به پاسخ به پرسش اولیه ما کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]لیبرال بودن و غیره از این قبیل توافقنامه های اجتماعی کمک می کند تا به سوال اول ما پاسخ دهیم

7. But this liberality does not affect the argument.
[ترجمه ترگمان]اما این liberality بر این بحث تاثیر نمی گذارد
[ترجمه گوگل]اما این لیبرالی بر این بحث تاثیر نمی گذارد

8. Mr Buffett's splendid liberality, announced this week in Fortune, is noteworthy for more than its magnitude.
[ترجمه ترگمان]بزرگواری آقای بافت، که این هفته را در بخت و اقبال اعلام کرد، بیش از عظمت آن است
[ترجمه گوگل]لیبرال عجیب و غریب آقای بوفت، این هفته در فورچون اعلام کرد، بیش از اندازه آن قابل توجه است

9. She firmly relied on the liberality of his intentions.
[ترجمه ترگمان]عزم جزم کرده بود که به مقاصد خود متکی باشد
[ترجمه گوگل]او قاطعانه بر لزوم اهدافش تکیه کرد

10. The decline in morality and increasing liberality . Is that a word?
[ترجمه ترگمان]انحطاط اخلاق و بخشندگی رو به افزایش است آیا این یک کلمه است؟
[ترجمه گوگل]کاهش اخلاق و افزایش آزادی آیا این یک کلمه است؟

11. He was a man of extraordinary vigour and liberality of mind.
[ترجمه ترگمان]او مردی بود با قدرت و مهربانی فوق العاده
[ترجمه گوگل]او مردی از نیروی فوق العاده و آزادی ذهن بود

12. The liberality of SCRAP, however, proved short - lived.
[ترجمه ترگمان]با این حال The of اثبات شد که عمر کوتاهی داشته است
[ترجمه گوگل]لیبرال SCRAP، با این حال، ثابت شده بود کوتاه مدت

13. Liberality is not giving much but giving wisely.
[ترجمه ترگمان]سخاوت سخاوت زیادی قائل نیست اما عاقلانه رفتار می کند
[ترجمه گوگل]لیبرال بودن چیزی جز دادن عاقلانه نیست

14. Looking at the palm of father's liberality.
[ترجمه ترگمان]و در حالی که به کف دست برادر نگاه می کرد گفت:
[ترجمه گوگل]نگاه کردن به کف دست آزادگی پدر

15. He exhibits a spirit of liberality and reasonableness.
[ترجمه ترگمان]او روحیه of و معقول بودن را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]او روح آزادی و معقولی را نشان می دهد

پیشنهاد کاربران

سخاوت، آزادگی


کلمات دیگر: