1. You were scintillating on TV last night.
[ترجمه ترگمان]تو دیشب به تلویزیون چشمک می زدی
[ترجمه گوگل]شب گذشته در تلویزیون پخش شد
2. You can hardly expect scintillating conversation from a kid that age.
[ترجمه ترگمان]تو به سختی می تونی انتظار داشته باشی که یه مکالمه از یه بچه به این سن داشته باشه
[ترجمه گوگل]شما به سختی می توانید مکالمه پیچیده از یک کودک که سن است انتظار داشته باشید
3. a play full of scintillating dialogue.
[ترجمه ترگمان]نمایشی پر از گفتگوی scintillating
[ترجمه گوگل]یک بازی پر از گفت و گو جالب
4. Statistics on unemployment levels hardly make for scintillating reading.
[ترجمه ترگمان]آمار مربوط به سطح بیکاری به سختی می تواند در حال مطالعه باشد
[ترجمه گوگل]آمار بر روی نرخ بیکاری به سختی برای خواندن زل زده است
5. What he said scintillated wittiness.
[ترجمه ترگمان] چیزی که اون گفت \"scintillated wittiness\" - ه
[ترجمه گوگل]چیزی که او گفت آخوند اسکینتیلیست است
6. And then a scintillating piece of fielding from Graeme Hick.
[ترجمه ترگمان]و سپس یک قطعه زمین در حال بازی از Graeme hick
[ترجمه گوگل]و سپس یک قطعه جزیی از گری اندیکاگ
7. His eyes scintillated excitation.
[ترجمه ترگمان] چشماش scintillated
[ترجمه گوگل]چشمان او را تحریک شده است
8. Precision-cut, liberated from the leadline, the mosaic edges refract the light in scintillating, unpredictable ways.
[ترجمه ترگمان]لبه های موزاییک شده با دقت، آزاد شده از the، لبه موزاییک نور را به روش های منطقی و غیرقابل پیش بینی شکسته می کند
[ترجمه گوگل]لبه های دقیق که از خط سیر رها شده اند، لبه های موزائیک نور را در روش های جرقه زنی و غیر قابل پیش بینی رها می کنند
9. The sole outstanding feature comes in Richard Suart's scintillating interpretation of the two chief comic roles.
[ترجمه ترگمان]تنها ویژگی برجسته در تفسیر ریچارد Suart از دو نقش اصلی کمدی است
[ترجمه گوگل]تنها ویژگی برجسته می آید در تفسیر متمایز ریچارد سوارت از دو نقش اصلی کمیک
10. Rebecca was apparently at her most scintillating - brilliant talker as she has the reputation of being.
[ترجمه ترگمان]ربکا ظاهرا در حال صحبت کردن با زنی بود که در آن هنگام شهرت زیادی به خرج داده بود
[ترجمه گوگل]Rebecca ظاهرا در او بیشتر متمایز کننده - سخنران درخشان به عنوان او شهرت وجود دارد
11. Bored female requires scintillating correspondence to warm her winter nights-Most musical tastes catered for, but no Goths or Smiths fans please.
[ترجمه ترگمان]از زن بی حوصله برای گرم کردن شب های زمستانی خود نیاز دارد - اغلب مزه موسیقی برآورده می شود، اما هیچ علاقه ای به طرفداران Smiths و Smiths وجود ندارد
[ترجمه گوگل]خسته از زن نیاز به گلچین نامه مکالمه برای گرم زمستان شب خود را - بیشتر سلیقه های موسیقی مورد نیاز، اما هیچ طرفداران گت و یا اسمیت لطفا
12. Her eyes scintillate anger.
[ترجمه ترگمان]چشم هایش از خشم برق می زد
[ترجمه گوگل]چشمهایش خشمگین است
13. The research on the system of Gaogouli Capital City evolution and protection, have leading meaning, Gaogouli Capital City will again scintillate the energy.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات انجام شده بر روی سیستم تکامل و حفاظت از شهر پایتخت، منجر به leading معنا شده است، Gaogouli سیتی دوباره انرژی را دوباره اجرا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]تحقیق بر روی سیستم تکامل و حفاظت از شهر گائوولی، به معنای پیشین، Gaogouli Capital City دوباره انرژی ذهنی را به ذهن متبادر می کند
14. Hint: atmospheric turbulence causes the image of the star to scintillate or vary in brightness and color more readily than the planet.
[ترجمه ترگمان]نکته: آشفتگی جوی باعث ایجاد تصویر ستاره به scintillate یا تغییر در روشنایی و رنگ بیش از سیاره می شود
[ترجمه گوگل]نگرانی از آشفتگی جوی باعث می شود که تصویر ستاره به صورت درخشان و یا روشنایی و رنگی بیشتر از سیاره تغییر کند