کلمه جو
صفحه اصلی

matron


معنی : کدبانو، بانو، مدیره، زن خانه دار، سرپرستار، زن شوهردار
معانی دیگر : عاقله زن، خاتون، (بیمارستان) مدیر

انگلیسی به فارسی

زن خانه دار، کدبانو، بانو، زن شوهردار، مدیره، سرپرستار


ماترو، زن خانه دار، سرپرستار، زن شوهردار، کدبانو، بانو، مدیره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: matronal (adj.)
(1) تعریف: a married woman, usu. of mature age, with an established and dignified position in the community.
مترادف: dowager
مشابه: lady, matriarch

(2) تعریف: a woman who supervises and maintains order in a large, usu. female institution such as a women's prison or school.
مترادف: mistress
مشابه: headmistress, housemother, overseer, superintendent, supervisor, warden

• house mother, dorm-mother; woman; married woman; head nurse; supervisor; mother
in a hospital, the matron is a senior nurse.
at a boarding school, the matron is a woman who looks after the health of the children.

مترادف و متضاد

کدبانو (اسم)
mistress, dame, housewife, matron

بانو (اسم)
mistress, woman, dame, lady, madam, matron, ladyship, donna, dona, gentlewoman, goodwife, grand dame

مدیره (اسم)
directrix, directress, dame, matron, governess, headmistress

زن خانه دار (اسم)
housewife, matron

سرپرستار (اسم)
matron

زن شوهردار (اسم)
matron

woman


Synonyms: administrator, biddy, dame, dowager, grande dame, housekeeper, housemother, lady, matriarch, mother, superintendent, wife


Antonyms: patron


جملات نمونه

1. The matron bore down upon the terrified nurses.
[ترجمه ترگمان]خانم مدیر از میان پرستاران وحشت زده پایین آمد
[ترجمه گوگل]مادران به پرستاران وحشت زده اند

2. The Matron at the nursing home expressed a wish to attend.
[ترجمه ترگمان]The در آسایشگاه اعلام کردند که می خواهد در این مراسم شرکت کند
[ترجمه گوگل]Matron در خانه پرستاری خواستار حضور در آن شد

3. There was a silence, the Matron, who was a Miss Cress, tapping her fountain pen lightly on the blotter.
[ترجمه ترگمان]سکوتی حک مفرما شد، matron که میس cress بود، قلم پرش را به نرمی روی مرکب خشک کن پیش برد
[ترجمه گوگل]یک سکوت وجود داشت، Matron، که خانم Cress بود، با استفاده از قلم چشمی خود را به آرامی در blotter

4. Frank looked up in surprise when Matron walked in.
[ترجمه ترگمان]فرانک با تعجب به بالا نگاه کرد
[ترجمه گوگل]فرانک با تعجب نگاه کرد، وقتی که Matron وارد شد

5. Supposed to be matron, and knew no more than a charwoman.
[ترجمه ترگمان]این قرار بود که خانم سرپرستار باشد و بیش از یک مستخدمه دیگر هم نمی دانست
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مادر، و بیش از یک charwoman می دانستند

6. The matron wouldn't let him go because he was just getting over a chill.
[ترجمه ترگمان]خانم مدیر به او اجازه نمی داد که برود چون فقط داشت سرما می خورد
[ترجمه گوگل]ماترون به او اجازه نخواهد داد زیرا او فقط یک فریاد می زند

7. Matron and some of the nurses were standing by.
[ترجمه ترگمان]matron و بعضی از پرستاران در کنار آن ها ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]Matron و برخی از پرستاران ایستاده بودند

8. Everyone wished each other good luck and Mould, Matron and Endill headed off to the library.
[ترجمه ترگمان]همه آرزوی یکدیگر را داشتند، luck و Mould، matron و Endill به سوی کتابخانه می رفتند
[ترجمه گوگل]هر کس آرزوی هر یک از موفقیت ها را داشت و قالب، Matron و Endill به کتابخانه منتقل شد

9. The matron, the house surgeon and the pupil each had a bedroom and a sitting room.
[ترجمه ترگمان]خانم مدیر، جراح خانه و شاگرد هر یک اتاق خواب و یک اتاق نشیمن داشتند
[ترجمه گوگل]ماترون، جراح خانه و دانش آموز هر یک دارای اتاق خواب و یک اتاق نشیمن بودند

10. On Christmas Eve a candle-lit procession, led by Matron, came to sing carols.
[ترجمه ترگمان]در کریسمس ای و یک دسته شمع روشن که به وسیله matron رهبری می شد سرود می خواند
[ترجمه گوگل]در شب کریسمس فرایند شمع روشن، به رهبری Matron، برای آواز خواندن آمد

11. It was impossible for the matron to relieve her.
[ترجمه ترگمان]این امر برای خانم سرپرستار غیر ممکن بود
[ترجمه گوگل]برای ماترون غیرممکن بود که او را از بین ببرد

12. He put out the cigarette just as the matron thundered past us down the aisle, looking for the perpetrator.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه خانم کور نی از کنار ما رد شد، سیگارش را درآورد و به دنبال شریک جرم گشت
[ترجمه گوگل]او سیگار را درست گذاشت، همانطور که ماترون ما را به سمت پایین راه می انداخت، به دنبال عاملین است

13. She looked as efficient as a hospital matron, as cool as a cucumber.
[ترجمه ترگمان]او به اندازه یک پرستار بیمارستانی کارآمد به نظر می رسید، مثل یک خیار شور
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک مادربزرگ بیمار به همان اندازه خنک به عنوان خیار نگاه کرد

14. Matron was equally dignified, with a towering cap of white linen and a penetrating gaze.
[ترجمه ترگمان]با یک کلاه بلند سفید و یک نگاه نافذ، به همان اندازه متین و متین جلوه می کرد
[ترجمه گوگل]Matron به همان اندازه دارای شایستگی بود، با یک کفی قوی از کتانی سفید و یک نگاه نفوذی

پیشنهاد کاربران

Matre

به کلمه معنی مادر و مادری میده
Mother

maternal:مادری ، مادرانه
Material:جنس ، مواد
Matron:کد بانو
Matrix:رحم ، ماتریس ،
Matrimony; ازدواج


هیچ تو دنیا مثل عشق نیست، الکی خودتون اذیت نکنید. استاد مهران ، الهی فدات بشم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️

زن نگهبان


کلمات دیگر: