کلمه جو
صفحه اصلی

outguess


معنی : سبقت جستن، در حدس و گمان برتری داشتن بر
معانی دیگر : بهتر حدس زدن (از)، پیش دستی کردن

انگلیسی به فارسی

در حدس و گمان برتری داشتن بر، سبقت جستن


بی نظم، سبقت جستن، در حدس و گمان برتری داشتن بر


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outguesses, outguessing, outguessed
• : تعریف: to accurately anticipate and forestall the actions of; outwit.
مشابه: outwit

• predict the actions or plans of; outwit, excel in intelligence

مترادف و متضاد

سبقت جستن (فعل)
forestall, anticipate, take the lead, outguess, get the better of, get the start, outpace, outgo, have the upper hand, take the precedence

در حدس و گمان برتری داشتن بر (فعل)
outguess

جملات نمونه

1. Only by being him can you hope to outguess him.
[ترجمه ترگمان]فقط با وجود او، شما می توانید امیدوار باشید که از او سبقت بگیرید
[ترجمه گوگل]فقط با او بودن می تواند امیدوار باشد که او را غافلگیر کند

2. A very good investor will outguess the market.
[ترجمه ترگمان]یک سرمایه گذار بسیار خوب بازار را از بین خواهد برد
[ترجمه گوگل]یک سرمایه گذار بسیار خوب بازار را فراموش خواهد کرد

3. Can he outguess me?
[ترجمه ترگمان]آیا می تواند از من سبقت بگیرد؟
[ترجمه گوگل]آیا او می تواند من را فراموش کند؟

4. Don't try to outwit or outguess the interviewer.
[ترجمه ترگمان]سعی نکنید مصاحبه کننده را گول بزنید
[ترجمه گوگل]سعی نکنید مصاحبه کننده را از بین ببرید

5. Who among them can think he could outguess you?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند فکر کند که می تواند از شما سبقت بگیرد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند فکر کند او می تواند شما را فراموش کند؟

6. But mere mortals know the futility of trying to outguess the market.
[ترجمه ترگمان]اما فقط انسان های فانی بیهودگی تلاش برای رسیدن به بازار را می دانند
[ترجمه گوگل]اما تنها مرگ و میرها می دانند که بی هدف تلاش برای فرار از بازار است

7. You a most important location, hope that you can outguess me, not dodging my regret in my world.
[ترجمه ترگمان]شما مهم ترین مکان هستید، امیدوار باشید که از من سبقت بگیرید، نه اینکه از افسوس من در دنیای من احتراز کنید
[ترجمه گوگل]شما مهمترین مکان هستید، امیدوارم بتوانید من را فراموش کنید، و من در پایتان پشیمان نیستم

8. Using the risk-adjusted return to evaluate the funds performance, the open-end funds outguess the market, and there is strong correlation between different rankings by using different indexes.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از بازده تعدیل شده با ریسک برای ارزیابی عملکرد مالی، وجوه باز شده در بازار، و همبستگی قوی بین رتبه بندی مختلف با استفاده از شاخص های متفاوت وجود دارد
[ترجمه گوگل]با استفاده از بازده ریسک پذیر برای ارزیابی عملکرد صندوق، صندوق باز بازده بازار را از بین می برد و بین رتبه بندی های مختلف با استفاده از شاخص های مختلف همبستگی قوی دارد

9. How do you scent the art future in Chongqing?Do you outguess that also this place will be turn on a destination for ravenous dealers, who.
[ترجمه ترگمان]نظر شما در مورد آینده هنری شهر Chongqing چیست؟ آیا فکر می کنید که این مکان نیز به مقصدی برای فروشندگان گرسنه تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]چطور آونق هنر را در Chongqing بخورید؟ آیا شما فراموش کرده اید که این مکان نیز به عنوان نمایندگی مجاز و جذاب برای مقصد انتخاب خواهد شد

10. Good relative performance, especially short-term relative performance, is commonly sought either by imitating what others are doing or by attempting to outguess what others will do.
[ترجمه ترگمان]عملکرد نسبی خوب، به خصوص عملکرد نسبی کوتاه مدت، معمولا با تقلید از آنچه دیگران انجام می دهند و یا با تلاش برای انجام کاری که دیگران انجام می دهند، انجام می شود
[ترجمه گوگل]عملکرد نسبی خوب، به خصوص عملکرد نسبی کوتاه مدت، معمولا با تقلید از آنچه که دیگران انجام می دهند یا با تلاش برای فراموش کردن آنچه دیگران انجام می دهند، به دنبال آن هستند

11. Some of my most fascinating moments were spent trying to outguess the guy at the other end.
[ترجمه ترگمان]بعضی از most لحظات من صرف پیدا کردن آن مرد در آخر کار بودند
[ترجمه گوگل]برخی از لحظات جالب توجه من صرف تلاش برای فرار از پسر در انتهای دیگر

12. Those who say we need to encourage entrepreneurs or longterm investors with this break are saying the Government can outguess the market about which investments will pay off.
[ترجمه ترگمان]کسانی که می گویند ما نیاز به تشویق کارآفرینان و یا سرمایه گذاران بلند مدت با این جدایی داریم می گویند که دولت می تواند بازاری را که سرمایه گذاری آن را پرداخت خواهد کرد، کنترل کند
[ترجمه گوگل]کسانی که می گویند که باید سرمایه گذاران و سرمایه گذاران بلند مدت را با این شکست تشویق کنیم، می گویند که دولت می تواند بازار را که سرمایه گذاری ها به پایان می رسد، فراموش کند


کلمات دیگر: