کلمه جو
صفحه اصلی

penitence


معنی : پشیمانی، ندامت، توبه، طلب مغفرت
معانی دیگر : پتت، هود

انگلیسی به فارسی

طلب مغفرت، پشیمانی، ندامت، توبه


مجازات، توبه، طلب مغفرت، ندامت، پشیمانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the feeling or condition of being penitent; regret for one's wrongdoing.
مشابه: compunction, contrition, guilt, remorse, repentance, rue

• repentance; return to one's faith
penitence is sincere regret for wrong or evil things that you have done.

مترادف و متضاد

پشیمانی (اسم)
penance, rue, regret, compunction, repentance, remorse, contrition, penitence

ندامت (اسم)
rue, compunction, repentance, remorse, contrition, penitence

توبه (اسم)
repentance, contrition, penitence

طلب مغفرت (اسم)
penitence

shame, sorrow


Synonyms: anguish, attrition, compunction, contriteness, contrition, debasement, degradation, distress, grief, humbling, humiliation, penance, qualm, regret, remorse, remorsefulness, repentance, rue, ruefulness, ruth, sadness, scruple, self-castigation, self-condemnation, self-flagellation, self-punishment, self-reproach


Antonyms: shamelessness


جملات نمونه

1. a rush of penitence overcame her
موجی از پشیمانی او را فراگرفت.

2. forgiveness comes after true penitence
بخشش پس از توبه ی واقعی می آید.

3. He expressed suitable penitence for what he had done.
[ترجمه ترگمان]از آنچه انجام داده بود پشیمان بود
[ترجمه گوگل]او برای آنچه که انجام داده، مرتکب خشم شد

4. And penitence is buying green; buying green is their prayer for grace.
[ترجمه ترگمان]و توبه در حال خرید سبزی است؛ خرید سبز دعای برکت آن ها است
[ترجمه گوگل]و مجازات خرید سبز است؛ خرید سبز دعا برای فضل است

5. Oliver assumed an expression of extreme penitence.
[ترجمه ترگمان]اولیور حالت penitence به خود گرفت
[ترجمه گوگل]الیور تصور عذاب شدید کرد

6. But the real penitence is due from those senators who confirmed in haste, leaving us to repent in leisure.
[ترجمه ترگمان]اما پشیمانی واقعی ناشی از آن سناتورها است که با عجله تایید کردند، و ما را رها کردند تا در اوقات فراغت توبه کنیم
[ترجمه گوگل]اما عذاب واقعی به خاطر آن سناتورهایی است که در عجله تأیید شده اند و ما را در اوقات فراغت توبه می کنند

7. He says he regrets with great penitence and sorrow the circumstances that led to the caution.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که با پشیمانی و اندوه فراوان از اوضاع و احوالی که به این احتیاط کشیده شده است متاسف است
[ترجمه گوگل]او می گوید با تاسف بسیار و ناراحتی، شرایطی را که منجر به احتیاط شد، پشیمان می کند

8. Is there no reality in the penitence thus sealed and witnessed by good works?
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ حقیقتی در the وجود ندارد که این گونه مهر و موم شده و شاهد کاره ای نیک باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا واقعیت در خیانت وجود ندارد و به این ترتیب توسط آثار خوب مهر و موم شده است؟

9. Penitence is something that enervates our spirit, causing a greater loss than a good words!
[ترجمه ترگمان]در این صورت، در آن صورت، در آن چهره، طلب بخشش و طلب مغفرت از کلمه نیکی نیست
[ترجمه گوگل]تعبیر خواب چیزی است که روح ما را تحریک می کند و موجب از دست دادن بیشتر از یک واژه خوب می شود!

10. The thief expressed penitence for all his past actions.
[ترجمه امیرمحمد] دزد ابراز پشیمانی کرد بابت تمام اقدامات گذشته خودش
[ترجمه ترگمان]دزد تمام کاره ای گذشته اش را ابراز پشیمانی کرد
[ترجمه گوگل]دزد برای تمام اقدامات گذشته خود مجازات شده است

11. Difficult way I can't penitence?
[ترجمه امیرمحمد] راه سختیه من نمیتونم توبه کنم
[ترجمه ترگمان]خیلی سخته که من نمی تونم penitence کنم؟
[ترجمه گوگل]راه دشوار نیست که مجازات کنم؟

12. After a simple breakfast, Father Peter conducted a service in the Chapel of Penitence.
[ترجمه ترگمان]پس از یک صبحانه ساده، پدر پیتر خدماتی را در نمازخانه of اجرا کرد
[ترجمه گوگل]پس از یک صبحانه ساده، پدر پیتر در کلیسای Penitence خدمات انجام داد

13. He lived his remaining forty years in prayer and penitence.
[ترجمه ترگمان]چهل سال از عمرش را در دعا و توبه گذراند
[ترجمه گوگل]او 40 سال باقی مانده در نماز و تبرئه زندگی کرد

14. The reverse also holds, that failure to live morally betrays and invalidates religious devotion unless there is genuine penitence.
[ترجمه ترگمان]این عکس نیز صدق می کند که شکست در زندگی از نظر اخلاقی خیانت می کند و اخلاص مذهبی را نادیده می گیرد مگر این که پشیمانی واقعی وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]معکوس نیز این را می گوید که ناتوانی در ازدحام اخلاقی و فداکاری مذهبی از بین می رود، مگر اینکه معبود واقعی وجود داشته باشد

15. There is a higher and a lower form of penitence.
[ترجمه ترگمان]There و a وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک فرم بالاتر و پایین تر از توبه وجود دارد

Forgiveness comes after true penitence.

بخشش پس از توبه‌ی واقعی می‌آید.



کلمات دیگر: