کلمه جو
صفحه اصلی

reestablish


معنی : دوباره بر قرار یا تاسیس کردن
معانی دیگر : دوباره بر قرار یا تاسیس کردن، دوباره برپا کردن، دوباره تاسیس کردن، دوباره برقرار کردن

انگلیسی به فارسی

دوباره بر قرار یا تاسیس کردن


بازسازی، دوباره بر قرار یا تاسیس کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of establish.

• set up again, found anew, reinstitute

مترادف و متضاد

دوباره برقرار یا تاسیس کردن (فعل)
reestablish

جملات نمونه

1. The conservative old guard had re-established its political supremacy.
[ترجمه ترگمان]گارد قدیمی محافظه کار، برتری سیاسی خود را دوباره برقرار کرده بود
[ترجمه گوگل]گارد محافظه کار قدیمی، برتری سیاسی خود را دوباره برقرار کرد

2. They tried every way possible to reestablish the refugees uprooted by flood in new homes.
[ترجمه ترگمان]آن ها هر گونه امکان برای برقراری مجدد پناهندگان آواره شده از طریق سیل خانه های جدید را امتحان کردند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند هر راه ممکن برای تثبیت پناهجویانی که از طریق سیل خانه های جدید ریشه کن شده بودند، تلاش کنند

3. His opportunity to re-establish himself had been nobbled by the manager's tactics.
[ترجمه ترگمان]از این فرصت استفاده کرد تا پیشرفت مدیر را دوباره برقرار کند
[ترجمه گوگل]فرصت او برای ایجاد مجدد خود توسط تاکتیک مدیران مورد سوء ظن قرار گرفت

4. The royalties enabled the inventor to re-establish himself in business.
[ترجمه ترگمان]این حق امتیاز مخترع را قادر ساخت تا خود را در تجارت دوباره تثبیت کند
[ترجمه گوگل]حق امتیاز این مخترع را مجبور کرد تا خود را در کسب و کار مجددا تاسیس کند

5. Formal diplomatic relations between the two countries were re-established in December.
[ترجمه ترگمان]روابط رسمی دیپلماتیک بین دو کشور در ماه دسامبر دوباره برقرار شد
[ترجمه گوگل]روابط دیپلماتیک رسمی میان دو کشور در ماه دسامبر دوباره برقرار شد

6. They were hardly aware of the challenge facing them, namely, to re-establish prosperity.
[ترجمه ترگمان]آن ها به سختی از چالش های پیش روی آن ها آگاه بودند، یعنی، برای استقرار مجدد
[ترجمه گوگل]آنها به سختی از چالش روبرو هستند، یعنی، برای ایجاد دوباره رونق

7. Baglin emerged for the second set looking more determined, and quickly set about re-establishing himself in the match.
[ترجمه ترگمان]Baglin برای دومین بار ظاهر شد و به سرعت شروع به استقرار مجدد خود در مسابقه کرد
[ترجمه گوگل]Baglin ظاهر شد برای مجموعه دوم به دنبال مصمم تر، و به سرعت تنظیم مجدد خود را در مسابقه

8. Six days later, after unsuccessful attempts to re-establish contact, the company declared it permanently out of service.
[ترجمه ترگمان]شش روز بعد، پس از تلاش های ناموفق برای برقراری مجدد ارتباط، شرکت آن را برای همیشه خارج از خدمت اعلام کرد
[ترجمه گوگل]شش روز بعد، پس از تلاش ناموفق برای برقراری ارتباط دوباره، این شرکت آن را به طور دائمی از کار خارج کرد

9. Wigglesworth expected to spend days re-establishing a classical style - but no, they knew about Mozart, and economy and focus.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که Wigglesworth روز را صرف بازسازی یک سبک کلاسیک کنند - اما نه، آن ها در مورد موتسارت، و اقتصاد و تمرکز می دانستند
[ترجمه گوگل]ویگلسورث انتظار داشت که روزها مجددا یک سبک کلاسیک را صرف کند - اما نه، آنها درباره موتزارت و اقتصاد و تمرکز می دانستند

10. Access to capital markets has been quickly re-established.
[ترجمه ترگمان]دسترسی به بازارهای سرمایه به سرعت ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]دسترسی به بازارهای سرمایه سریعا دوباره برقرار شده است

11. Dumping Viola Angotti in the garbage can was a way of re-establishing his pride - of making himself feel big and important.
[ترجمه ترگمان]زباله وی ولا در زباله ها راهی برای بازسازی غرور خود بود - که باعث می شد خودش احساس بزرگ و مهم کند
[ترجمه گوگل]انفجار ویولا Angotti در زباله دانستن راهی برای دوباره ایجاد غرور خود بود - ساختن خود را احساس بزرگ و مهم است

12. Positions and statuses are held in abeyance until the following season until they can be redefined and re-established.
[ترجمه ترگمان]موقعیت ها و وضعیت خود را تا زمانی که فصل بعد موکول شود، در حال تعلیق و تعلیق قرار می گیرند تا زمانی که بتوانند دوباره تعریف و بازسازی شوند
[ترجمه گوگل]موقعیت ها و وضعیت ها تا پایان فصل به حالت تعلیق در می آیند تا زمانی که بتوان آنها را دوباره تعریف کرد و دوباره برقرار کرد

13. The recently reestablished library club was described and the possibility of a book club considered.
[ترجمه ترگمان]اخیرا باشگاه کتابخانه ای مجددا تاسیس شد و امکان استفاده از یک باشگاه کتاب در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]باشگاه کتابخانه ای که اخیرا بازسازی شده بود، توصیف شده و امکان یک باشگاه کتاب در نظر گرفته شده است

14. Nor will this underclass disappear without the implementation of a series of policies aimed at re-establishing full citizenship.
[ترجمه ترگمان]این طبقه پایین هم بدون اجرای مجموعه ای از سیاست هایی که هدفشان ایجاد شهروندی کامل است، از بین نخواهد رفت
[ترجمه گوگل]همچنین این طبقه زیرین بدون پیاده سازی مجموعه ای از سیاست ها با هدف تثبیت کامل شهروندی ناپدید نخواهد شد

پیشنهاد کاربران

از سرگیری


کلمات دیگر: