1. The conservative old guard had re-established its political supremacy.
[ترجمه ترگمان]گارد قدیمی محافظه کار، برتری سیاسی خود را دوباره برقرار کرده بود
[ترجمه گوگل]گارد محافظه کار قدیمی، برتری سیاسی خود را دوباره برقرار کرد
2. They tried every way possible to reestablish the refugees uprooted by flood in new homes.
[ترجمه ترگمان]آن ها هر گونه امکان برای برقراری مجدد پناهندگان آواره شده از طریق سیل خانه های جدید را امتحان کردند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند هر راه ممکن برای تثبیت پناهجویانی که از طریق سیل خانه های جدید ریشه کن شده بودند، تلاش کنند
3. His opportunity to re-establish himself had been nobbled by the manager's tactics.
[ترجمه ترگمان]از این فرصت استفاده کرد تا پیشرفت مدیر را دوباره برقرار کند
[ترجمه گوگل]فرصت او برای ایجاد مجدد خود توسط تاکتیک مدیران مورد سوء ظن قرار گرفت
4. The royalties enabled the inventor to re-establish himself in business.
[ترجمه ترگمان]این حق امتیاز مخترع را قادر ساخت تا خود را در تجارت دوباره تثبیت کند
[ترجمه گوگل]حق امتیاز این مخترع را مجبور کرد تا خود را در کسب و کار مجددا تاسیس کند
5. Formal diplomatic relations between the two countries were re-established in December.
[ترجمه ترگمان]روابط رسمی دیپلماتیک بین دو کشور در ماه دسامبر دوباره برقرار شد
[ترجمه گوگل]روابط دیپلماتیک رسمی میان دو کشور در ماه دسامبر دوباره برقرار شد
6. They were hardly aware of the challenge facing them, namely, to re-establish prosperity.
[ترجمه ترگمان]آن ها به سختی از چالش های پیش روی آن ها آگاه بودند، یعنی، برای استقرار مجدد
[ترجمه گوگل]آنها به سختی از چالش روبرو هستند، یعنی، برای ایجاد دوباره رونق
7. Baglin emerged for the second set looking more determined, and quickly set about re-establishing himself in the match.
[ترجمه ترگمان]Baglin برای دومین بار ظاهر شد و به سرعت شروع به استقرار مجدد خود در مسابقه کرد
[ترجمه گوگل]Baglin ظاهر شد برای مجموعه دوم به دنبال مصمم تر، و به سرعت تنظیم مجدد خود را در مسابقه
8. Six days later, after unsuccessful attempts to re-establish contact, the company declared it permanently out of service.
[ترجمه ترگمان]شش روز بعد، پس از تلاش های ناموفق برای برقراری مجدد ارتباط، شرکت آن را برای همیشه خارج از خدمت اعلام کرد
[ترجمه گوگل]شش روز بعد، پس از تلاش ناموفق برای برقراری ارتباط دوباره، این شرکت آن را به طور دائمی از کار خارج کرد
9. Wigglesworth expected to spend days re-establishing a classical style - but no, they knew about Mozart, and economy and focus.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که Wigglesworth روز را صرف بازسازی یک سبک کلاسیک کنند - اما نه، آن ها در مورد موتسارت، و اقتصاد و تمرکز می دانستند
[ترجمه گوگل]ویگلسورث انتظار داشت که روزها مجددا یک سبک کلاسیک را صرف کند - اما نه، آنها درباره موتزارت و اقتصاد و تمرکز می دانستند
10. Access to capital markets has been quickly re-established.
[ترجمه ترگمان]دسترسی به بازارهای سرمایه به سرعت ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]دسترسی به بازارهای سرمایه سریعا دوباره برقرار شده است
11. Dumping Viola Angotti in the garbage can was a way of re-establishing his pride - of making himself feel big and important.
[ترجمه ترگمان]زباله وی ولا در زباله ها راهی برای بازسازی غرور خود بود - که باعث می شد خودش احساس بزرگ و مهم کند
[ترجمه گوگل]انفجار ویولا Angotti در زباله دانستن راهی برای دوباره ایجاد غرور خود بود - ساختن خود را احساس بزرگ و مهم است
12. Positions and statuses are held in abeyance until the following season until they can be redefined and re-established.
[ترجمه ترگمان]موقعیت ها و وضعیت خود را تا زمانی که فصل بعد موکول شود، در حال تعلیق و تعلیق قرار می گیرند تا زمانی که بتوانند دوباره تعریف و بازسازی شوند
[ترجمه گوگل]موقعیت ها و وضعیت ها تا پایان فصل به حالت تعلیق در می آیند تا زمانی که بتوان آنها را دوباره تعریف کرد و دوباره برقرار کرد
13. The recently reestablished library club was described and the possibility of a book club considered.
[ترجمه ترگمان]اخیرا باشگاه کتابخانه ای مجددا تاسیس شد و امکان استفاده از یک باشگاه کتاب در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]باشگاه کتابخانه ای که اخیرا بازسازی شده بود، توصیف شده و امکان یک باشگاه کتاب در نظر گرفته شده است
14. Nor will this underclass disappear without the implementation of a series of policies aimed at re-establishing full citizenship.
[ترجمه ترگمان]این طبقه پایین هم بدون اجرای مجموعه ای از سیاست هایی که هدفشان ایجاد شهروندی کامل است، از بین نخواهد رفت
[ترجمه گوگل]همچنین این طبقه زیرین بدون پیاده سازی مجموعه ای از سیاست ها با هدف تثبیت کامل شهروندی ناپدید نخواهد شد