1. a paved road
جاده ی آسفالته
2. a paved road
جاده ی آسفالته (یا سنگفرش شده)
3. his election paved the way for land reforms
انتخاب شدن او اصلاحات ارضی را تسهیل کرد.
4. a rough road paved with brickbats
راه پردست اندازی که با پاره آجر فرش شده
5. that street was paved with triangular stones
آن خیابان با سنگ های سه گوش فرش شده بود.
6. the road is paved for a distance of 150 kilometers
راه به مسافت 150 کیلومتر آسفالته است.
7. the tables were paved with green marble
میزها با رویه ای از مرمر سبز پوشانده شده بودند.
8. the road to hell is paved with good intentions
راه جهنم با نیت های خوب سنگفرش شده است
9. the greater part of the road is paved
بیشتر جاده آسفالت شده است.
10. the path of reform is to be paved with popular struggle
راه اصلاحات را باید با کوشش مردم هموار کرد.
11. This decision paved the way for changes in employment rights for women.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم راه را برای تغییر در حقوق اشتغال زنان هموار کرد
[ترجمه گوگل]این تصمیم راه را برای تغییر در حقوق استخدامی زنان فراهم کرد
12. His economic policies paved the way for industrial expansion.
[ترجمه ترگمان]سیاست های اقتصادی او راه توسعه صنعتی را هموار کرد
[ترجمه گوگل]سیاست های اقتصادی او راه را برای گسترش صنعتی راه اندازی کرد
13. Some roads are paved with cobblestones, some with slabs of stones.
[ترجمه ترگمان]برخی از جاده ها با قلوه سنگ های سنگفرش فرش شده و برخی از آن ها با تکه های سنگ فرش شده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از جاده ها با سنگ های قیمتی پیچیده شده اند، برخی از آنها با اسلب سنگ است
14. The road to happiness is paved with adversities.
[ترجمه ترگمان]راه سعادت با adversities فرش شده است
[ترجمه گوگل]جاده ای برای خوشبختی با ناکامی های هموار شده است
15. This is a garden well paved with flowers.
[ترجمه ترگمان]این یک باغ است که گل ها را به خوبی فرش کرده است
[ترجمه گوگل]این باغی است که با گلهای رنگارنگ شده است