کلمه جو
صفحه اصلی

licensed


معنی : مجاز
معانی دیگر : پرگه دار، دارای پروانه (یا جواز یا گواهینامه و غیره)

انگلیسی به فارسی

مجاز، دارای پروانه (یا جواز یا گواهینامه و غیره)


انگلیسی به انگلیسی

• authorized, permitted; having a license (also licenced)
if you are licensed to do something, you have official permission from a government or other authority to do it.
if something that you own or use is licensed, you have official permission to own it or use it.
if a restaurant, hotel, or club is licensed, it is allowed to sell alcoholic drinks.
see also license.

مترادف و متضاد

مجاز (صفت)
free, admissible, allowable, allowed, permissible, licensed, permissive, lawful, admittable, tropologic, licit, rated

جملات نمونه

1. licensed
پرگه دار،مجاز،دارای پروانه (یا جواز یا گواهینامه و غیره)

2. a licensed physician
پزشک مجاز،پزشک دارای جواز طبابت

3. he is not licensed to sell alcoholic drinks
او جواز فروش نوشابه های الکلی را ندارد.

4. he feels he is licensed to do as he pleases
او می پندارد که اجازه دارد هرکاری دلش بخواهد بکند.

5. under the new dispensation all drug manufacturers must be licensed
براساس مقررات جدید کلیه ی تولید کنندگان دارو باید پروانه داشته باشند.

6. The hotel has a licensed bar .
[ترجمه ترگمان]این هتل دارای یک میله دارای مجوز است
[ترجمه گوگل]این هتل دارای یک نوار مجوز است

7. This shop is licensed to sell tobacco.
[ترجمه ترگمان]این فروشگاه مجوز فروش تنباکو را دارد
[ترجمه گوگل]این فروشگاه مجاز به فروش تنباکو است

8. The vaccine has been licensed by the US Food and Drug Administration.
[ترجمه ترگمان]این واکسن توسط اداره غذا و داروی آمریکا مجوز داده شده است
[ترجمه گوگل]این واکسن توسط اداره غذا و داروی ایالات متحده مجوز دارد

9. This vehicle is licensed to carry persons.
[ترجمه ترگمان]این وسیله برای حمل افراد مجاز است
[ترجمه گوگل]این وسیله نقلیه دارای مجوز حمل افراد است

10. She is licensed to fly solo.
[ترجمه ترگمان]پروانه دارد به تنهایی پرواز کند
[ترجمه گوگل]او مجوز پرواز انفرادی دارد

11. The restaurant is not licensed for the sale of spirits.
[ترجمه ترگمان]این رستوران دارای مجوز فروش ارواح نبوده است
[ترجمه گوگل]این رستوران برای فروش ارواح مجوز ندارد

12. The new drug has not yet been licensed in the UK.
[ترجمه ترگمان]این داروی جدید هنوز در انگلستان مجوز نگرفته است
[ترجمه گوگل]داروی جدید هنوز در انگلیس مجوز نداده است

13. BP has been licensed to drill for oil in the area.
[ترجمه ترگمان]شرکت بی پی برای حفاری نفت در این منطقه مجوز داده شده است
[ترجمه گوگل]BP دارای مجوز برای حفاری نفت در منطقه است

14. They have licensed the private hotel.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجوز هتل خصوصی را داده اند
[ترجمه گوگل]آنها هتل خصوصی را مجاز کرده اند

15. It is not uncommon for one licensed dealer to send a spy to work in another.
[ترجمه ترگمان]برای یک تاجر مجاز نیست که جاسوسی کند و در یکی دیگر کار کند
[ترجمه گوگل]برای یک فروشنده مجاز، یک فروشنده جاسوسی برای کار در یکی دیگر از کارهای معمول نیست

16. A fully licensed bar and restaurant with magnificent sea views can ensure a relaxed atmosphere.
[ترجمه ترگمان]یک رستوران و رستوران کاملا دارای مجوز و دارای نمای دریایی با شکوه می تواند یک جو آرام را تضمین کند
[ترجمه گوگل]یک نوار و رستوران کاملا مجاز با منظره ای با منظره دریا میتواند فضای آرام را تضمین کند

پیشنهاد کاربران

دارای مجوز، مجاز ، دارای گواهینامه
forexample:a licensed taxi operator
یک تاکسی مجوزدار

صدور مجوز


کلمات دیگر: