کلمه جو
صفحه اصلی

outride


معنی : در مسابقه چیره شدن، در سواری پیش افتادن از، در برابر طوفان ایستادگی کردن
معانی دیگر : بیشتر سواری کردن، (در سواری) پیشی گرفتن

انگلیسی به فارسی

در سواری پیش افتادن از، در برابر طوفان ایستادگی کردن، در مسابقه چیره شدن


فریاد زدن، در مسابقه چیره شدن، در سواری پیش افتادن از، در برابر طوفان ایستادگی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outrides, outriding, outridden, outrode
• : تعریف: to surpass or outdo in riding.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to act as an outrider.

• ride better than; ride faster than

مترادف و متضاد

در مسابقه چیره شدن (فعل)
outride

در سواری پیش افتادن از (فعل)
outride

در برابر طوفان ایستادگی کردن (فعل)
outride


کلمات دیگر: