کلمه جو
صفحه اصلی

increate


معنی : ازلی، افریده نشده، قائم بالذات، غیر مخلوق
معانی دیگر : خلق نشده (به ویژه خداوند و ویژگی های او)

انگلیسی به فارسی

افریده نشده، ازلی، قائم بالذات، غیر مخلوق


افزایش می یابد، افریده نشده، ازلی، قائم بالذات، غیر مخلوق


مترادف و متضاد

ازلی (صفت)
eternal, everlasting, increate, prevenient

افریده نشده (صفت)
increate

قائم بالذات (صفت)
increate, self-consistent

غیر مخلوق (صفت)
increate, uncreated


کلمات دیگر: